سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی
[ شنبه 91/1/26 ] [ 3:26 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

آخوند ملا علی همدانی که از علمای طراز اول همدان بود، خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد. حاج شیخ حسنعلی می فرماید:"مرنج و مرنجان" مرحوم آخوند ملا علی همدانی می گوید:" خوب مرنجان راحت است، ما کاری می کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، اهانت به کسی نمی کنیم، غیبت کسی را نمی کنیم و ..این را می شود، اما مرنج را چه کار کنیم؟ کسی به ما بدی می کند، غیبت مان را می کند، پول مان را می خورد، قهرا انسان رنجش پیدا می کند. می شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟ فرمودند: "بله" گفت:"چطور؟" فرمودند:"خودت را کسی ندان"

عیب کار ما همین جاست. ما خودمان را کسی می دانیم، به ثروت مان، به علم مان، به ریاست مان، به هرچیزی می بالیم، لذا هیچ کس جرأت نداردبه ما "تو" بگوید.

برمال و جمال خویشتن غره مشو   

                          کان را به شبی برند و آن را به تبی


[ شنبه 90/12/6 ] [ 12:31 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

یکی از جاهای هولناک آخرت صراط است و آن جسری است که بر روی جهنم می کشند وتا ، کسی از آن نگذرد ، دا خل بهشت نمی شود ، در روایات وارد شده که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر و از آتش گرمتر است و مؤمنان خالص در نهایت آسانی از آن می گذرند ، مانند برق جهنده و برخی به دشواری می گذرند، اما نجات می یابند و بعضی از عقبات آن به جهنم می افتند و آن در آخرت نمونه صراط مستقیم دنیا است ، که دین حق و راه ولایت و متابعت حضرت امیر (ع) و ائمه طاهرین است و هر که از این صراط عدول و میل به باطل کرده است،  در همان عقبه از صراط آخرت می لرزد و به جهنم می افتد و در حدیث مفضل بن عمر می خوانیم که می گوید :از امام صادق (ع ) در باره صراط سؤال کردم ، فرمودند : صراط همان طریق به سوی معرفت و شناخت خداوند متعال است و سپس افزود : دو صراط است ، صراطی در دنیا ،صراطی در آخرت و امّا صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعه است ، هرکس او را بشناسد و به هدایت او اقتدا کند ، از صراطی که پلی است بر جهنم در آخرت ، می گذرد و هر کس او را در دنیا نشناسد، قدمش بر صراط آخرت می لرزد و در آتش جهنم سقوط می کند. امّا واژه مرصاد به معنی کمینگاه که از احادیث دو چیز فهمیده می شود : 1-مرصاد همان پل صراط است . 2-مرصاد گذر گاه های مخصوص بر روی پل صراط برای بازرسی عبور کنند گان می باشد.   یکی از پرسشهایی که در بحث معاد می شود این است که : انسانهایی که هنوز به حد بلوغ نرسیده اند و مرده اند ، آیا در قیامت به بهشت می روند یا به دوزخ؟ در پاسخ به این سؤال از جمع بندی مطالب مختلف روایات بدست می آید که فرزندان غیر بالغ مؤمنین در بهشت به پدران خود ملحق می شوند ، تا مایه نور چشم آنها شوند و بهشت برای آنها گواراتر باشد. اما فرزندان غیر بالغ کافران در قیامت امتحان می شوند، اگر از خدا اطاعت کردند، روانه بهشت می شوندوگرنه روانه دوزخ می گردند و نیز روایات متعددی وجود دارد که حضرت ابراهیم (ع) و ساره و حضرت زهرا (س) اولادخردسال مومنان را تحت تربیت خود قرار میدهند.

 

 

 


[ جمعه 90/12/5 ] [ 11:45 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

از جمله خصایص منفی که انسان را از مسیر محبّت دور می کند، خیال باطل و تفکّرات منفی است.

سؤال: خیال باطل چیست؟
جواب: خیال باطل عبارت است از هر فکری که انسان را به سمت نفرت، انتقام، بیهودگی، بی خیالی، بی حوصلگی، ارضائات نفسانی و رکود علمی و معرفتی بکشاند.

برای مثال: اگر دوستی جواب سلام شما را نداد، نباید این خیال را در درونتان بپروراند که او از سر خودخواهی یا نیّتی پست جواب سلامتان را نداد؛ گاهی قضاوت های زود هنگام و شیطانی، کار را به ورطه ی سقوط انسانی می کشاند؛ تا جایی که فرد به انتقام لفظی یا دشنام و ناسزا تصمیم می گیرد؛ غافل از این که آن دوست به دلیل مشغله ی فکری متوجّه سلام او نشده است.

سؤال: نتایج خیال باطل چیست؟
جواب: انسان با خیال باطل از حرکت و رشد فکری و معنوی باز می ایستد؛ وقتی ذهن متوقّف شد و تفکّر ارزشمند جای خود را به نفرت بخشید، عقلانیّت فرد رنگ می بازد و از او فردی خودخواه به بار می آورد؛ چنین فردی در روایات دینی، «احمق» خطاب شده است.

روایت: حضرت عیسی (علیه السّلام) فرمود:"من به مردگان نفس دوباره بخشیدم؛ امّا به جماعت احمق نتوانستم چاره ای بیندیشم". حواریّون پرسیدند:"احمق چه کسی است؟"

 حضرت جواب داد:"کسی که فکر می کند که برترین است".
بدیهی است کسی که به خیال باطل می اندیشد، به وادی توهّم کشیده شده و از حقایق دور می شود. این توهّمات انسان را به خودخواهی سوق می دهد؛ چرا که انسان خودخواه، به جای پرورش محبّت در باغچه ی دلش، نفرت رویانیده است.(استاد فروغی)زید عزه


[ دوشنبه 90/12/1 ] [ 8:51 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
آیت‌الله قرهی : اگر انسان توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، 100% غیب و آینده را هم می­بیند؛ به شرطی که ابتدا بتواند به نفس و اعضای خویش مسلّط شود. ملّای نراقی می‌گفت: شما لقمه را رعایت کنید، من رؤیت وجود نازنین حضرت حجت را تضمین می‌کنم.
ادامه مطلب...
[ شنبه 90/10/10 ] [ 12:47 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

آن چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی (دامت‌برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ20/07/90ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

در جلسات گذشته برای پاسخ به این سؤال که کدام نظام ارزشی را انتخاب کنیم که دلیل کافی و دل‌نشین داشته باشد و انگیزه حرکت در ما ایجاد کند گفتیم: یکی از راه‌های رسیدن به این مقصودآگاهی نسبت به هدف آفرینش است و به این جهت درباره هدف آفرینش انسان بحث کردیم و با بررسی آیات شریف قرآن به این نتیجه رسیدیم که ما آفریده شده‌ایم تا در این عالمِ تغییر و تغیّرات آزمایش شویم تا راهی را برگزینیم که منجر به قرب خدا و نیل به رحمتی ویژه شود، ومواد این امتحان هم مظاهر بندگی خداست.

پاسخی برای لذت‌جویان

در ابتدای طرح بحث عرض کردیم: جوانان زمان ما به بحث‌های تعبدی اکتفا نمی‌کنند و می‌خواهند هر چه بیشتر کنه مطلب را بفهمند؛ به خصوص وقتی به صورت کتبی و غیر حضوری سؤالشان را مطرح می‌کنند خیلی بی‌پرده حرفشان را می‌نویسند. گاهی چنین سؤالی را مطرح می‌کنند که: «اگر کسی دلش نخواهد به قرب خدا و بهشت برسد باید چه کسی را ببیند؟!» این سؤال قدری گستاخانه‌ است اما در باطن آن یک سؤال عمیقاً جدی وجود دارد و آن این است که: «محرک ما در زندگی، عاملی است که ما را به طرف لذت سوق می‌دهد، لذا تمام کارهای ما برای رسیدن به لذت است. اما نیمه شب بلند شدن و مناجات کردن لذتی ندارد. اگر برای بعضی افراد لذت دارد آن‌ها به دنبال این کارها بروند. من این لذت را درک نمی‌کنم. لذت من در دیدنی‌های زیبا، خوردنی‌های چرب و شیرین و از این قبیل امور است. حرف قرآن هم روی سر ما جا دارد و من انکار نمی‌کنم. اما من دوست دارم خوش باشم!» این سؤال، جدی است و در ذهن افراد زیادی وجود دارد به خصوص امروزه که عوامل منحرف‌کننده، هم در زمینه القای شبهات بسیار فعال هستند وهم آن چنان وسایل التذاذات مادی را فراهم می‌کنند که اصلا به جوان مجال فکر کردن در امور معنوی را نمی‌دهند.
در حقیقت این افراد یک گروه خاص نیستند؛ بلکه تفاوت‌هایی هم بین آن‌ها وجود دارد. برخی از ایشان اصلا توان درک مسائلی بالاتر از مسائل حیوانی را ندارند و انگیزه‌ای برای حرکت جز لذت‌های مادی و جسمانی در وجودشان نیست؛ نظیر کسانی که در مسائل علمی کند هستند و مسائل علمی را نمی‌توانند درک کنند، این افراد هم از درک مسائل معنوی قاصرند و نهایت چیزی که درک می‌کنند همین مسائل مادی است؛ در عین حال غرضی هم ندارند. راه برخورد با این افراد این است که به آن‌ها بگوییم: آیا شما از خوردن غذای خوب لذت می‌بری و غذای خوب را دوست داری؟ می‌گوید: بله. نمی‌تواند بگوید: نه؛ چون اصلا انگیزه او در زندگی همین مسائل مادی است. در ادامه می‌پرسیم: تنها برای همین امروز دوست داری غذای خوب داشته باشی یا برای فردا هم دوست داری؟ نمی‌تواند بگوید: تنها برای امروز دوست دارم و فردا دیگر نمی‌خواهم؛ چرا که همه تلاش او این است که هر چه بیشتر در عمرش غذای خوب بخورد. می‌گوییم: اگر فرض کنیم روزی باشد که هزار سال طول بکشد (در آخرت)، آیا در چنین روزی هم دوست داری غذای خوب بخوری یا نه؟!

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 90/7/28 ] [ 9:28 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

دلیل اینکه خدای متعال، اخلاص را به بندگان خاصّش هبه کرده است و مخلصین عالم به درجات عالی رسیدند - که از سرّ حضرت حق، یعنی اخلاص، بهره‌مند شدند - چیست؟ عرض کردیم حسب روایات، اخلاص سرّ خداست و ذوالجلال والاکرام این سرّ را به بندگان خودش، آن هم بندگان خاصّش مرحمت می‌کند.

دلیل اصلی و عمده‌ای که اولیاء خدا بارها و بارها برای قرب حضرت حق هم این مطلب را تذکار دادند، این است که مخلَصین عالم، از گناه دورند! گناه عاملی است بر این که انسان به آن مقام الهی سرّ حضرت حق، نرسد.
 

لذا در باب این که چرا یک عدّه به این مقام می‌رسند، وجود مقدّس مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی‌بن ابی‌طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی» اگر کسی بخواهد به اخلاص کامل برسد، تنها راه، دوری کردن از گناهان است!


چه می‌شود مخلِصین عالم مخلَص می‌شوند؟ مولی‌الموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: دلیل این است که گناه نمی‌کنند. وقتی جدّی چشم، دست، زبان و یک‌یک اعضاء و جوارح گناه نکردند و بالجد از گناه دور شدند، آن موقع است که انسان لذّت عبادت مخلصین را می‌چشد. 

اصلاً کسی که می‌خواهد دیگری عملش را ببیند، به تعبیر آن مرد عظیم‌الشّأن و الهی، سلطان‌العارفین، آیت‌الله العظمی سلطان‌آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) غرق در گناه است؛ چون گناه یعنی آن چیزی که غیر از خدا باشد.

مولی‌الموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: مخلصین عالم به این خاطر به مقام اخلاص رسیده‌اند که مراقبه کردند و اجتناب از گناه داشتند. دیدید پیش هر کدام از این بزرگان و اولیاء الهی که انسان می‌رود و می‌گوید: آقا چه کنم راه را سریع طی کنم؟ همه یک چیز می‌گویند و آن این که گناه نکنید. گاه انسان متعجّب می‌شود، می‌گوید: بله، گناه نکنم، امّا یک راه دیگری را به من نشان دهید! امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: راه دیگری ندارد، تنها راه همین است!

اگر می‌خواهی به اخلاص برسی، جزء مخلصین عالم شوی و برسی به آن مقامی که سرّ خداست - وقتی خدا سرّ قرار داده، معلوم است که به همه این مقام را نمی‌دهد. دیگر بالاتر از این نعمت که قلب کسی مرکز اخلاص شود، نعمتی نیست که خدا به بنده‌اش بدهد - راهش فقط و فقط دوری از گناه است «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی».

اگر انسان قرب الی الله می‌خواهد، باید دوری از گناه داشته باشد. اگر اخلاص می‌خواهد، با دوری از گناه است؛ یعنی کلید واژه‌ی همه مطالبی که می‌تواند انسان را به اوج برساند، همین است. لذا نباید از این مقوله به شوخی بگذریم. ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/7/24 ] [ 2:55 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

   قال حذیفة: کان الناس یسألون رسول الله (صلى الله علیه و آله)، عن الخیر، و کنت أسأله عن الشر، فقال النبی (صلى الله علیه و آله): «یکون فی آخر الزمان فتن کقطع اللیل المظلم، فإذا غضب الله على أهل الأرض، أمر الله سبحانه و تعالى إسرافیل أن ینفخ نفخة الصعق، فینفخ على غفلة من الناس، فمن الناس من هو فی وطنه، و منهم من هو فی سوقه، و منهم من هو فی حرثه، و منهم من هو فی سفره، و منهم من یأکل فلا یرفع اللقمة إلى فیه حتى یخمد و یصعق، و منهم من یحدث صاحبه فلا یتم الکلمة حتى یموت، فتموت الخلائق کلهم عن آخرهم، و إسرافیل لا یقطع صیحته حتى تغور عیون الأرض و أنهارها و بناؤها و أشجارها و جبالها و بحارها، و یدخل الکل بعضهم فی بعض فی بطن الأرض، و الناس خمود و صرعى، فمنهم من هو صریع على وجهه، و منهم من هو صریع على ظهره، و منهم من هو صریع على جنبه، و منهم من هو صریع على خده، و منهم من تکون اللقمة فی فیه فیموت، فما أدرک به أن یبتلعها، و تنقطع السلاسل التی فیها قنادیل النجوم، فتسوى بالأرض من شدة الزلزلة، و تموت ملائکة السماوات السبع و الحجب و السرادقات و الصافون و المسبحون و حملة العرش و الکرسی، و أهل سرادقات المجد و الکروبیون، و یبقى جبرئیل و میکائیل و إسرافیل و ملک الموت (علیهم السلام).

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/7/16 ] [ 4:56 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

صدر المتألهین شیرازی در کتاب مفاتیح الغیب نقل کرده است، که مردی میگفت: از پروردگار خود درخواست کردم تا محل و مکان شیطان را در دل آدمی به او نشان بدهد. پس به وقت خوابیدن و استراحت کردن، در خواب مردی را دیدیم که پیکرهاش مانند بلور است، به طوری که درون او از بیرون دیده میشد. خوب که به درون آن پیکرهی بلورین نگاه کردم، شیطان را دیدم که به صورت قورباغه ای با خرطومی باریک و دراز، بر روی شانه ی چپ او، میان گوش و دوشش نشسته، و خرطومش را از شانه چپ فرو برده و به قلب او رسانده، و او را وسوسه میکند. در این وضع، وقتی آن شخص در دل یاد خدا میکند و ذکر خدا را میگوید، آن قورباغه خود را عقب میکشد و میگریزد. و این تجسّم وجود شیطان، و اثر ذکر و یاد خدا در قلب، روح و جسم آدم، و از طرفی، غفلت از یاد خدا و دوری از ذکر خدا، باعث وسوسه و نفوذ شیطان در انسان است.


[ سه شنبه 90/6/22 ] [ 6:4 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

یکی از عوامل سقوط انسان، که شاید بتوان گفت خطرناک‌تر از سایر عوامل سقوط است، دنیا طلبی است. زرق و برق دنیا و دلبستگی به آن و به خصوص مشغول شدن به دنیای حرام، انسان را به سقوط عجیبی می کشاند و اگر آدمیان مواظبت لازم را ننمایند و در امتحان‌های الهی مردود گردند، دنیا، مانع پیشرفت معنوی آنان شده و آنان را جهنّمی می‌کند.

امام حسین(ع) می فرمایند:«النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُون‏»بنابر تعبیر نورانی آن حضرت، مردم بند? دنیا هستند. تا وقتی در معرض امتحان قرار نگرفته‌اند، ممکن است مردود نشوند. امّا کمتر کسی می‌تواند در امتحان، موفق گردد.

دنیا به معنای عام، عبارت از ثروت، شهوت و ریاست است و اگر کسی با یکی از این ‌سه عامل امتحان شود، سریلندی او در امتحان مشکل است. اگر انسان دلبستگی به دنیا پیدا کرد، معلوم نیست بتواند در امتحان‌ها نمره بیاورد، حتی اگر از نظر علمی و معنوی، بلند مرتبه باشد. ولی اگر انسان تابع و پیرو امیرالمؤمنین(ع) باشد، در سخت‌ترین امتحانات نیز پیروز می‌شود، چنانکه آن امام بزرگوار فرمودند:«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه‏»به خدا قسم اگر عالم هستی را یک طرف قرار دهند و به من بگویند که به یک مورچه ظلم کن و پوست جو را بی‌جا از دهان مورچه بگیر، نمی کنم. یعنی عالم هستی اصلاً و ابداً در مقابل ظلم به مورچه، نزد آن امام بزرگوار ارزش ندارد.

همه و به خصوص شیعیان باید چنین باشند، امّا متأسفانه بسیاری از افراد، در مقابل مال دنیا، خود را گم می کنند. «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏»

وقتی انسان با پول یا ریاست، احساس بی‌نیازی کند، سرکش می شود یا اگر کسی خود را نساخته باشد، در هنگام تحریک غریز? جنسی، مردود می‌شود. امّا آنکه توانسته است خود را بسازد، در مواضع حسّاس، امداد الهی او را نجات می‌بخشد. قرآن کریم، از زبان حضرت یوسف«ع» که توانست در امتحان الهی سربلند شود، می‌فرماید:«وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ» یعنی اگر خداوند در صحنه ها به فریاد من نرسیده بود و مرا کمک نکرده بود، به آن زنان تمایل پیدا می کردم و مردود می‌شدم.



ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/6/20 ] [ 11:32 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
<   <<   11   12   13   14   15      >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 136
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 128450