سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

برخی توهم کرده اند، خداوند است که معصوم را از خطا و گناه باز می دارد و معتقد شده اند که عصمت جبری است و شخصی که این موهبت الهی را داراست، قوه مخالفت و ترک طاعت را ندارد، یعنی مخالفت با اوامر الهی از حیطه اختیار او خارج است، پس عصمت را با اختیار ناسازگار دانسته اند. در پاسخ می گوئیم، عصمت با اختیار انسان معصوم قابل جمع است، برای توضیح بیشتر می گوئیم:

            فعل اختیاری، فعلی است که از فاعل مختار صادر می شود و اطلاق صفت مختار برای فاعل صحیح است که دارای دو جنبه باشد: اول؛ نسبت به کاری که انجام می دهد علم و آگاهی داشته باشد. دوم؛ بعد از علم و آگاهی، قدرت برگزینش و انتخاب یکی از افعال را داشته باشد، تا با انتخاب فعل و تحقق عینی بخشیدن به آن، به او فاعل مختار گویند.

            از آنجایی که ائمه(ع) مانند ما بشر هستند، بنابراین در اینها هم کششهای مختلفی به سوی امور متضاد و گوناگون تحقق دارد و از طرفی هم دانستیم که حقیقت عصمت از مقوله علم می باشد، علمی که از نسخ علوم متعارف و عمومی که از راههای عادی حاصل می گردد نمی باشد، بلکه علمی است که شکست ناپذیر که مغلوب سایر قوای دیگر انسان نمی گردد.

            عصمت قوه ای است که صدور معصیت با وجود آن ممتنع می شود و از شئون مقام علم است، با ثبوت اختیار که از شئون مقام عمل است و به معنی صحت صدور فعل و ترک، از جوارح می باشد منافاتی ندارد. بنابراین اگر کسی به مفسده یا ضرر و زیان کاری علم قطعی داشته باشد و این علم او را از رفتن به سراغ آن و انجام دادنش منع کند، این منافاتی با مختار بودن او نخواهد داشت.

            مانند کسی که علم به سم بودن یک چیزی دارد، این علم، آدم عاقل را از خوردن آن به طور قطع دور خواهد کرد و یا مثلاً: هیچ آدم عاقلی به سیم بدون پوشش برق دست نمی زند ولی در عین حال نرفتن به سوی چنین کارها به معنی نداشتن قدرت نسبت به آنها نمی باشد، بلکه انسان با توجه به آثار این کارها و پیامد های آن، آنها را ترک و به آنها نزدیک نمی شود، اگر چه قدرت بر انجام دادن آنها از او سلب نشده است، یعنی انجام دادن چنین کاری به صورت، محال عادی در می آید که امکان انجام فعل محفوظ است، نه محال عقلی که به معنی قدرت نداشتن بر آن می باشد.

            بلکه اصلاً قول به اینکه عصمت امر غیر اختیاری می باشد یک مفهوم متنافی الاجزاء است که اجزاء آن با یکدیگر متناقضد مثل مفهوم یخ مایع، زیرا اگر معصوم (امام) اختیاری نداشته باشد، تکلیف کردن او محال است، آدم مجبور که هیچ نوعی اختیار ندارد، قابل تکلیف کردن نیست، وقتی او قابل تکلیف کردن نبود، پس هیچ نوع تکلیفی برای او نیست و دیگر در مورد چنین شخصی معصیت و اطاعت مطرح نیست تا مصونیت از فعل معصیت و ترک طاعت که همان عصمت است برای او ثابت شود. مانند سایر موجودات که تکلیف ندارند، مثل درخت که در اینها عصمت معنی ندارد.

مرحوم علامه طباطبایی می گوید: این علم یعنی ملکه عصمت، طبیعت انسان را، که اختیار داشتن او در افعال ارادی می باشد، تغییر نمی دهد و آنها را به ساحت اجبار و اضطرار خارج نمی کند، چگونه این چنین باشد در حالی که علم مبادی اختیار است و مجرد قوت علم جز قوت اراده چیزی را اقتضا نمی کند، مانند کسی که طالب سلامت است وقتی که علم پیدا کرد که این مایع سمّ (کشنده) است و به مجرد خوردن او را می کشد برای چنین شخصی خوردن آن مایع ممتنع (محال عادی) می شود. گرچه نسبت به شرب آن اختیارش باقی می ماند. در صورتی فاعل مضطر و مجبور می شود که مُجبِر(اجبار کننده) یکی از دوطرف فعل و یا ترک را از حدّ امکان به سوی امتناع خارج کند. (و در اینجا چنین نیست زیرا قدرت به هر یک از دو طرف فعل یا ترک همچنان باقی است).


[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 3:28 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

            یکی  از شبهاتی که در مورد عصمت انبیاء و امامان علیهم السلام وجود دارد و از دیر باز موجب لغزش بسیاری از افراد بوده است و حتی اخیراً نیز توسط برخی از روشنفکران کم سواد، مطرح شده و موجب انحراف فکری و عقیدتی آن افراد و پیروانش شده است؛ این است که: شما چرا کاسه داغ تر از آش می شوید؛ بر حسب آنچه از دعاها و مناجات های انبیاء و سایر معصومان(ع) نقل شده است، ایشان خودشان را گناهکار می دانسته اند و نسبت عصیان و ظلم به خود می دادند و از گناهانشان استغفار می کرده اند،با وجود چنین اقرارها و اعترافاتی چگونه می توان آنها را معصوم دانست؟

           

جواب:

پاسخ این سؤال با توضیح معنی دو واژه عصیان و ذنب روشن می شود:

عصیان از «عصی، یعصی، معصیه، عصیاناًهُ اَی خرج من طاعه و خالف امره» می باشد. بنابراین عصیان به نافرمانی و خروج از طاعت معنی شده است.[1]در توضیح اصل و ریشه این لغت می خوانیم: هو ما یقابل الاتباع ای عدم التبعیه من حیث هو من دون نظر الی مایلحق،[2] بنابراین به مجرد ترک تبعیت، عصیان اطلاق می شود، با صرف نظر از آن چیزی که تبعیّت نشده است، پس اگر کسی از سخن فردی پیروی کرد، می گویند: اطاع واگر مخالفت کرد می گویند: عصی، به بچه حیوان آنگاه که دنبال مادر نباشد عاصی می گویند: پس ملاحظه می شود که جرم و گناه مصداق منحصر لفظ عصیان نمی باشد. بلکه هر نوع مخالفت و پیروی نکردن را عصیان می گویند، گرچه مخالفت با امر مولوی نباشد بلکه مخالفت با امرار شادی یا استحبابی یا نهی کراهتی را نیز می گویند و در آیه شریفه«و عصی آدم ربه فغوی»[3] عصیان به این معنی بکار رفته است زیرا انبیاء معصومند و گناه نمی کنند. چنانکه راغب نیزعصیان را به معنی هرگونه خارج شدن از دایره اطاعت می داند.[4]واژه ذنب نیز از «ذنب یذنب ذنبا» در اصل لغت به معنی تبعیت است و گناه را از آن رو ذنب گفته اند که جزایش تابع آن است فلذا ست که در توضیح ریشه آن آورده اند:«الذَنبُ یُسَّمی بِه  لِما یَتبَعُه مِنَ الذَّم واَصلُ الکلمةِ علی قولِهم الاِتباعُ و منه قیلَ ذَنَبُ الدّابَّةِ (دُم چهار پا) لانّه کالتّابِعِ لَها، فَالذَّنبُ مصدرٌ بمعنی التَبعَیَّة».[5] بنابراین هر فعلی که عاقبتش وخیم است، آن را ذنب گویند زیرا جزای آن مانند دم حیوان در پی آن فعل است و همین علت گفتن تبعه به گناه است.

            البته مخفی نماند که ذنوب به اختلاف مراتب و مقامات ظاهری و باطنی مختلفند و جمله معروف «حسنات الابرار، سیئات المقربین» به همین مطلب ناظر است. پس اگر انسان به درجات مقربین برسد، دائما خود را مذنب، مقصر، مجرم می بیند و در تمام اعمالش در برابرعظمت پروردگار متعال قصور و غفلت می بیند و به همین خاطر است که ما از انبیاء مقربین و اوصیاء مطهرین و اولیاء مرضیین گریه ها و مناجات و تضرع دائم مشاهده می کنیم و پیامبراکرم (ص) در برابر خداوند عرضه می دارد: «الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب و هوای غالب و معصیتی کثیر و عملی قلیل فکیف حیلتی یا ستارالعیوب و یا غفار الذنوب» پس اینگونه سخنان ناظر به این مقامند تا اطمینان حاصل گردد و نفس لاهوتیش از آن گردو غباری هم که در نظرش وجود دارد پاک و مبرّا شود.

            بنابراین نتیجه می گیریم:                                                                            

 اولاً: الفاظی که ائمه(ع) در دعاهای خود به کار می برند، منحصر در جرم و گناه نمی باشد و هر گونه مخالفت و پیروی نکردن را گرچه مخالفت با امر مولوی نباشد، بلکه مخالفت با امر شادی یا امر استحبابی یا نهی کراهتی نیز باشد را شامل می شود مانند لفظ عصیان. ثانیاً: ادله عصمت ائمه(ع) عصمت به معنای مصونیت از گناه و ظلم اصطلاحی را اثبات می کند اما مصونیت آنها از عصیان و ظلم عام (لغوی) از مدلول ادله خارج است. پس اگر می بینیم ائمه(ع) این الفاظ را بکار می بردند، به ا ین دلیل می باشد که مقام خاص و موقعیت معنوی ایشان اقتضا می کند، کاری که مناسب با مقام حضور در نزد خداوند نباشد را انجام ندهند، گرچه عمل کوچکی باشد و گناه به معنای اصطلاحی نباشد و به این علت است که هرگونه توجه به غیر خدا و یا اشتغال به امور دنیایی را نوعی گناه برای خودشان به شمار می آوردند و از آن استغفار می کردند، زیرا آنها عظمت خدا وزشتی کارهایی را که ما آنها را گناه نمی دانیم، شناخته و ارتکاب آنها را برای خود ناپسند، می دانستند و احساس شرمندگی و طلب مغفرت می کردند.

            برای تکمیل پاسخ این اشکال موضوعی را که دانشمند بزرگوار شیعه مرحوم«علی بن عیسی اربلی» ضمن بیان تاریخ زندگانی حضرت موسی بن جعفر(ع) نوشته در اینجا نقل می نمائیم:

            امام هفتم دعایی دارد که آن را هنگام سجده شکر می خوانده و در آن اقرار به گناه کرده و از خدا پوزش خواسته است. من هنگامی که آن دعا را دیدم در فهم معنای آن زیاد فکر کردم و با خود گفتم: چگونه از کسی که شیعه عقیده به عصمت او دارد، اینگونه کلماتی که اقرار به انواع گناهان است صادر می شود؟ هر چند که فکر کردم، به جایی نرسیدم. تا روزی فرصتی دست داد و با رضی الدین ابی الحسن علی بن موسی بن طاووس در یک جا بودیم، این مشکل را از او پرسیدم، او فرمود: «این نوع دعاها برای تعلیم مردم بوده است». من بعد از این پاسخ کمی فکر کردم و با خود گفتم این دعا را حضرت موسی بن جعفر(ع) در سجده های نیمه شب خود می خواند و در آن ساعتها کسی کنارش نبوده، تا منظورش تعلیم آنها باشد؟

            مدتی از این واقعه گذشت، روزی «مؤید الدین محمد بن علقمی» وزیر، همین سؤال را از من کرد و من همان پاسخ اول و ایرادی را که به آن داشتم، به او گفتم، آنگاه اضافه کردم شاید حضرت آنرا از باب تواضع و فروتنی نسبت به پروردگار عرضه داشته باشد ولی بیان «ابن طاووس» مشکل من را حل نکرد و این عقده همچنان در دلم ماند تا معظّم له دار فانی را بد رود گفت: پس از گذشت روزگار درازی به برکت امام موسی بن جعفر(ع) مشکلم حل شد و پاسخ صحیح آن را یافتم:

            اوقات پیامبر و ائمه(ص) مختص به ذکر خداست و دلهای آنها بسته به جهان بالاست، آنها همیشه همچنان که معصوم فرموده است: خدا را آنچنان عبادت کن مثل این که تو او را می بینی،که اگر او را نبینی، او تو را می بیند، مراقب این حقیقت اند. آنها همیشه متوجه او و به تمام معنی رو به سوی او دارند که هر گاه لحظه ای از این حالت غافل شوند و کارهای مباحی از قبیل خوردن و آشامیدن آنها را از این حالت باز دارد، همین مقدار غفلت را برای خود گناه و خطا می دانند و از خدا طلب آمرزش می نمایند و گفته پیامبر اسلام(ص) که فرمود:«انّه لَیُغان علی قلبی و انّه استغفر بالنهار سبعین مرّة» اشاره به همین واقعیت است.[6]



 1- قرشی، همان، ج 5، ص 11 . 2- مصطفوی، همان، ج 8، ص 158 .  3- سوره طه، آیه 121 . 4- اصفهانی، همان ، ماده عصی. 5- مصطفوی، همان ، ج 3، ص 334. 6- سیدی بنابی، همان، ص 199 .

[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 3:23 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

سه عامل مهم در ترک گناه:

1-استمداد از خدای متعال،2-اراده،3-محو ابزار گناه


[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 3:20 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

امامت در دیدگاه شیعه یک اصل اعتقادی و یک مقام دینی و تابع تشریع و نصب الهی است. اما چون جانشین پیامبر(ص) است، باید مانند او معصوم باشد ، تا بتواند عهده دار مسئولیت ها و وظایف پیامبر(ص) گردد. عصمت سلامت دین را تضمین می کند و موجب استقامت آن تا روز قیامت می گردد. درباره منشأ عصمت اقوال گوناگون وجود دارد و حق این است که عصمت نوعی از علم است که از جانب خداوند به کسی که برگزیده افاضه می شود و نوع خاصی است که با علوم عادی مغایرت دارد و مغلوب هیچ یک از قوای شعوریه و غریزیه نمی گردد و موهبت الهی است که پس از وجود زمینه شایستگی به شخص معصوم افاضه می شود.

غیر امام می تواند با ایمان کامل و عمل به دستورات حق و دوری از محرمات درجه ای از عصمت را کسب کند. مذهب امامیه صدورگناه از امام خواه کبیره باشد، خواه صغیره، عمدی باشد یا سهوی، به وجه تأویل باشد یا از روی فراموشی جایز نمی داند و عقیده امامیه بر این است که امام از اول عمر تا پایان زندگی معصوم است و عصمت سلب کننده اختیار از معصوم نیست. ائمه معصوم(ع) به واسطه فرمان برداری از خداوند زمینه عصمت را در خود فراهم کرده و به این کرامت والا نزد خداوند، نائل گردیده اند و ایشان هر گونه توجه به غیر خدا یا اشتغال به امور دنیائی را نوعی گناه تلقی کرده و از آن استغفار می کردند. می توان عصمت ائمه (ع) را بوسیله دلایل عقلی و آیات قرآن و روایات اثبات کرد.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 3:6 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

قَالَ موسی‌بن‌جعفر«ع»: رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِیمٌ یُضَاعِفُ اللَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِیرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.‏[1]

 
     ماه رجب، ماه بزرگی است که در آن حسنات چند برابر و گناهان در آن محو می‏شود. کسی که یک روز در ماه رجب روزه بگیرد، آتش جهنّم به اندازه یک‌صدسال از او فاصله می‏گیرد، و کسی که سه روز در آن ماه روزه بگیرد، بهشت برای او واجب می‏شود.
 
     وقتی حضرت می‌فرمایند کسی که در ماه رجب یک‌روز، روزه بدارد، آتش جهنم به اندازة یک‌صدسال از او دور می‌شود؛ بدان معنی است که از آن طریق جان و روح و روان در کلّ زندگی جهتی می‌گیرد که آن جهت به سوی اعمالی نیست که در قیامت منجر به ورود در جهنم شود و بر همین قیاس بدانید این‌که می‌فرمایند: «بهشت بر او واجب می‌شود» چون جهت کلی او به سوی رحمت الهی سیر می‌کند.
 
     ماه‌ها؛ منازل و مراحلی هستند که انسان در بستر آن‌ها به سوی مرگ و منازل بعد از آن سیر می‌کند، و لازم است انسان در هر منزلی حقِ آن‌ها را اداء کند.
 
     باید از فرصت‌ها استفاده کرد و بهترین اعمال را در فرصت‌های پیش‌آمده انجام داد تا چون به ابدیت خود وارد شدیم، خود را ملامت نکنیم. زیرا بالاخره در آن عالم از فرصت‌ها پرس و جو می‌شویم و نهایتاً به سوی اعمال خود رهسپار می‌گردیم. و رمزالرموز همّت‌های بلند اولیاء الهی و بزرگان وادی ایمان نکتة فوق است که نگذاشتند در محدودة کوچک دنیا، فرصت‌ها از دست برود.
 
     پس از ماه محرم که ماه حرام خداوند و حَرم خاص الهی بود و از آن خارج شدیم، حال با ظهور ماه رجب دوباره حریم خاص الهی ظاهر شده. ماهی که پروردگار عالم اجازه نمی‌دهد حتی با بندگان کافر او بجنگند، پس نظر محبتش در این ماه به بندگان مؤمنش بسیار بیشتر است و از رعایت اعمال دینی در این ماه بیشتر از هر زمان دیگر خوشنود می‌شود.
 
        آنچه امیدواری را صد چندان می‌کند قول رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله»  است که می‌فرماید:
 
      «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ تَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ. [2]
 
    خداوند در آسمان هفتم فرشته‌ای را قرار داده که به او «داعی» گویند. چون ماه رجب فرا رسد آن فرشته از سر شب تا صبح ندا سر می‌دهد! خوشا به حال ذاکران و یادآوران خدا، خوشا به حال مطیعان. و خداوند تعالی می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که همنشین من است، من مطیع کسی هستم که مطیع من است، من بخشندة کسی هستم که تقاضای بخشش کند. ماه، ماه من، بنده، بندة من، رحمت، رحمت من. هرکس مرا در این ماه بخواند اجابتش می‌کنم، و هرکس از من چیزی طلب کند به او عطا کنم و هرکس از من طلب هدایت کند، او را هدایت می‌کنم. این ماه را رشتة پیوندی بین خود و بین بندگانم قرار دادم، هرکس بدان چنگ زند به من متصل خواهد شد.
 
     آری! روایت فوق مژدة بزرگی است برای آن‌هایی که می‌خواهند زندگی دینی خود را سر و سامان دهند و وارد شخصیت خاص دینی گردند و به اصطلاح در زمرة «رجبیّون» قرار گیرند. به‌طوری که از حضرت صادق«ع»  داریم:
 
     «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ فِی بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَیْنَ الرَّجَبِیُّونَ فَیَقُومُ أُنَاسٌ یُضِی‏ءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ عَلَی رُءُوسِهِمْ تِیجَانُ الْمَلِکِ مُکَلَّلَةً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَمِینِهِ وَ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَسَارِهِ یَقُولُونَ لَهُ هَنِیئاً لَکَ کَرَامَةُ اللَّهِ یَا عَبْدَ اللَّهِ فَیَأْتِی النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِی وَ إِمَائِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُکْرِمَنَّ مَثْوَاکُمْ وَ لَأُجْزِلَنَّ عَطَایَاکُمْ وَ لَأُبَوِّئَنَّکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ إِنَّکُمْ تَطَوَّعْتُمْ بِالصَّوْمِ لِی شَهْراً عَظَّمْتُ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبْتُ حَقَّهُ مَلَائِکَتِی أَدْخِلُوا عِبَادِی وَ إِمَائِی الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ«ع»  هَذَا لِمَنْ صَامَ شَیْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ یَوْماً وَاحِداً فِی أَوَّلِهِ أَوْ فِی وَسَطِهِ أَوْ فِی آخِرِه».[3]‏
 
     چون روز رستاخیز به پا شد، سروشی از درون عرش ندا می‏دهد! رجبی‏ها کجایند؟ گروهی برمی‏خیزند که چهره‏شان برای مردم محشر می‏درخشد، بر سرشان تاج پادشاهی آکنده از مروارید و یاقوت است. همراه هریک از ایشان هزارفرشته از سوی راست و هزار فرشته از سوی چپ ایستاده‏اند و به او می‏گویند ای بنده خدا! کرامت خدای بر تو گوارا باد! از عرش هم ندا می‏آید که ای بندگان من! سوگند به عزت و جلال خودم جایگاه شما را گرامی و عطای شما را فراوان قرار می‏دهم و غرفه‏هایی از بهشت به شما ارزانی می‏دارم که از زیر آن جوی‏ها جاری است و جاودانه در آن خواهید بود و پاداش عمل‏کنندگان چه نیکوست، شما برای من در ماهی روزه گرفتید که حرمت آن ماه را بزرگ و حق آن را واجب کرده‏ام. ای فرشتگان من! این بندگان مرا به بهشت درآورید. امام صادق«ع»  اضافه فرموده است که این پاداش کسی است که چیزی از ماه رجب را روزه بگیرد، هر چند یک روز از دهه اول یا دوم یا آخر آن باشد.
 
     در انسان به جهت داشتن نفس امّاره، درهایی به سوی جهنم هست و به جهت فطرت الهی راه‌هایی به سوی بهشت، و وظیفة او است تا با همت و تلاش خود جنبه‌های منفی خود را در کنترل درآورد و جنبه‌های مثبت و الهی خود را از حالت بالقوه به فعلیت در آورد، و ماه رجب و روزة آن ماه چنین امکانی را به انسان می‌دهد و لذا حضرت صادق«ع» می‌فرمایند:
 
     «مَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِیرَةَ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ أُغْلِقَتْ عَنْهُ أَبْوَابُ النِّیرَانِ السَّبْعَةُ وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِیَةُ وَ مَنْ صَامَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً أُعْطِیَ مَسْأَلَتَهُ وَ مَنْ زَادَ زَادَهُ اللَّهُ «عزوجل»».‏[4]
 
     هرکس این روز را روزه بدارد، آتش جهنّم به فاصله یک‌سال از او دور می‏شود؛ و هرکس هفت روز را روزه بگیرد، درهای هفتگانه جهنّم به روی او بسته می‏شود؛ و کسی که هشت روز را روزه بدارد، درهای هشتگانه بهشت به روی او باز می‏گردد؛ و هرکسی که پانزده روز، روزه بگیرد، حاجتی که دارد برآورده می‏شود؛ و کسی که بیشتر (از این) روزه بدارد، خداوند پاداش او را افزون‌تر خواهد کرد.
 
     در راستای جهت‌گیری به سوی صفای عقلی و قلبی، ماه رجب بستر بسیار مناسبی است و لذا حضرت موسی بن جعفر«ع» خبر می‌دهند:
 
     «رَجَبٌ نَهَرٌ فِی الْجَنَّةِ أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ سَقَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِکَ النَّهَر».[5]
 
     رجب، نام رودی است در بهشت که از شیر سپیدتر و از عسل شیرین‏تر است، کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند متعال از (زلال جاری) آن رود به او می‏نوشاند.
 
     آری! کسی که در ماه رجب با انجام اعمال مخصوص آن ماه حرمت آن را نگه دارد از نظر قلبی و عقلی در شرایطی قرار می‌گیرد و شخصیتی را برای خود می‌سازد که بر اساس آن شخصیت با آن رود روبه‌رو می‌شود که از شیر سفیدتر است، بدین‌معنی که جنبة عقلی او هیچ کدورت باطلی ندارد. و از عسل شیرین‌تر است، بدین‌معنی که جنبة قلبی او در چنان نشاطی است که هیچ جنبة جزیی که حاکی از دوری حق باشد در او نیست.[6]
 
     انسانی که توانست در ماه رجب شخصیت خود را سامان‌دهی کند به چنان بصیرتی می‌رسد که نه‌تنها خود را از مهلکه‌های انحراف نجات می‌دهد، بلکه اطرافیان خود را نیز به سوی هدایت الهی رهنمون می‌گردد که صورت این هدایت در قیامت به شکل شفاعت از گناهکاران ظاهر می‌گردد و لذا حضرت امیرالمؤمنین«ع»  می‌فرمایند:
 
     «مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ فِی أَوَّلِهِ أَوْ وَسَطِهِ أَوْ فِی آخِرِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ رَجَبٍ فِی أَوَّلِهِ وَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فِی وَسَطِهِ وَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فِی آخِرِهِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ أَحْیَا لَیْلَةً مِنْ لَیَالِی رَجَبٍ أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ قَبِلَ شَفَاعَتَهُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ رَجُلٍ مِنَ الْمُذْنِبِینَ وَ مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِی رَجَبٍ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی الْجَنَّةِ مِنَ الثَّوَابِ بِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَر».[7]
 
     هرکس یک‌روز از روزهای نخست یا میانه یا آخر رجب را روزه بگیرد، خداوند گناهان گذشته و آینده‏اش را می‏آمرزد، و هرکس سه روز در دهه اول و سه روز در دهه دوم و سه روز در دهه سوم رجب روزه بدارد، گناهان گذشته و آینده‏اش آمرزیده می‏شود و هرکس یک شب از شب‌های رجب را به عبادت زنده بدارد، خدایش از آتش آزاد می‏فرماید و شفاعت او را در مورد هفتاد هزار خطا کار می‏پذیرد، و هرکس در ماه رجب برای خشنودی خداوند صدقه‏یی بپردازد، خداوندش روز قیامت در بهشت با پاداش‏هایی او را گرامی می‏دارد که هیچ چشم چنان پاداش‌هایی ندیده و هیچ گوش چنان پاداش‌هایی نشنیده و بر هیچ دلی خطور نکرده است.
 
     رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «فَمَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ یَوْماً اسْتَوْجَبَ رِضْوَانَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ».[8] هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد مستوجب رضوان‌الله اکبر می‌شود.
 
     و نیز می‌‌فرمایند: «رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبَانُ شَهْرِی وَ رَمَضَانُ شَهْرُ أُمَّتِی ثُمَّ قَالَ: مَنْ صَامَهُ کُلَّهُ اسْتَوْجَبَ عَلَی اللَّهِ ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ، مَغْفِرَةً لِجَمِیعِ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ عِصْمَةً فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ وَ أَمَاناً مِنَ الْعَطَشِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فَقَامَ شَیْخٌ ضَعِیفٌ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ  إِنِّی عَاجِزٌ عَنْ صِیَامِهِ کُلِّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ «صلی‌الله‌علیه‌وآله» صُمْ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ فَإِنَّ الْحَسَنَةَ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا وَ أَوْسَطَ یَوْمٍ مِنْهُ وَ آخِرَ یَوْمٍ مِنْهُ فَإِنَّکَ تُعْطَی ثَوَابَ مَنْ صَامَهُ کُلَّهُ وَ لَکِنْ لَا تَغْفُلُوا عَنْ لَیْلَةِ أَوَّلِ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَإِنَّهَا لَیْلَةٌ تُسَمِّیهَا الْمَلَائِکَةُ لَیْلَةَ الرَّغَائِبِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ إِذَا مَضَی ثُلُثُ اللَّیْلِ لَا یَبْقَی مَلَکٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا وَ یَجْتَمِعُونَ فِی الْکَعْبَةِ وَ حَوَالَیْهَا وَ یَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ لَهُمْ یَا مَلَائِکَتِی سَلُونِی مَا شِئْتُمْ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا حَاجَتُنَا إِلَیْکَ أَنْ تَغْفِرَ لِصُوَّامِ رَجَبٍ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ فَعَلْتُ ذَلِکَ».
 
     رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است. سپس فرمود: هرکس کلّ آن ماه را روزه بدارد، هشت چیز بر خدا نسبت به او واجب می‌شود. مغفرت همه گناهانی که انجام داده، و حفظ او در باقی عمرش از انحراف، و امان از عطش روز فزع اکبر. پس پیرمرد ضعیف‌اندامی برخاست و عرض کرد ای رسول خدا! من از روزة تمام این ماه عاجز هستم. حضرت فرمودند: اول آن ماه را روزه دار – که هر حسنه‌ای ده برابر حساب می‌شود – و وسط و آخر آن را نیز روزه بدار که در این صورت ثواب روزة همة ماه را برده‌ای. اما از شب جمعه اول آن ماه غفلت نکن که ملائکه نام آن را «لیلة الرغائب» نامیده‌اند و آن از این قرار است که چون ثلث شب جمعه گذشت تمام ملائکه به گِرد کعبه جمع می‌شوند. خداوند می‌فرماید ای ملائکه از من طلب کنید هرچیزی را که مایل هستید. می‌گویند: پروردگارا! حاجت ما از تو غفران روزه‌داران ماه رجب است، و خداوند می‌فرماید: چنین کردم و سپس حضرت چگونگی اعمال لیلة الرغائب را فرمودند که آن را در مفاتیح‌الجنان شیخ عباس قمی«رحمة‌الله‌علیه» تعقیب نمایید. 
 
     روایات فراوانی که از طریق رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه معصومین«علیهم‌السلام» در رابطه با ماه رجب آمده نشان می‌دهد که هدایت‌گران الهی در آن ماه زمینة فراوانی در راستای هدایت معنوی انسان‌ها یافته‌اند و به ما تذکر داده‌اند. از جمله آن روایات؛ روایتی است که برای روزة هر روز از سی روز آن ماه برکاتی را نقل فرموده که رمز و رازهایی در آن نهفته است، و به جهت طولانی‌بودن آن از آوردن آن خودداری می‌کنیم و عزیزان را به کتاب شریف امالی صدوق، مجلس هشتادم ارجاع می‌دهیم و در این رابطه به ذکر این روایت بسنده می‌کنیم که رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند:
 
     «هرکس 3 روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند در برابر هر روز آن، روزة یک‌سال را برای او می‌نویسد و هرکس 7 روز آن را روزه بگیرد، درهای هفت‌گانه جهنم به روی او بسته می‌شود. و هرکس 8 روز از آن را روزه بگیرد، درهای هشت‌گانة بهشت به روی آن گشوده می‌شود و هرکس 15 روز از آن را روزه بگیرد، خداوند به راحتی از او حساب می‌کشد، و هرکس کلّ ماه رجب را روزه بگیرد، خوشنودی خود را برای او می‌نویسد، و هرکس که خداوند خوشنودی خود را برای او بنویسد، او را عذاب نمی‌کند».[9]
 
     از اهمیت واردشدن در عالَم نورانی ماه رجب همین بس که در روایت داریم:
 
حضرت سجاد«ع»  در طول ماه رجب در کنار کعبه نماز خواند و به سجده می‌رفت و «عَظُمَ الذّنْبُ مِنْ عَبدک، فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک» از او شنیده می‌شد. و در طول اقامت در کنار کعبه جز این عمل را انجام نمی‌داد.[10]
 
     وقتی رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: رجب ماه خدا است، یعنی زمینة ارتباط با خدا به نحو کاملی فراهم است و لذا باید با دفع موانع و ایجاد عوامل زمینة ارتباط قلب با خدا را فراهم کرد، با استغفارهای دستورداده‌شده موانع را برطرف می‌نماییم و با ذکر «لا اله الاّ الله» و «قل هوالله احد ...» عوامل ارتباط با معبود اَحدی را فراهم می‌سازیم. إن‌شاءالله
     مهم‌ترین ادعیه؛ ادعیة ماه رجب است که در مفاتیح‌الجنان آورده شده، یعنی عالی‌ترین نحوة ارتباط با خدا در این ماه فراهم شده است. خداوند به لطف و کرم خود همة ما را موفق به عالی‌ترین ارتباط با معبودمان بگرداند.
 
منابع
[1] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،  ص 54   
[2] - مستدرک‏الوسائل، ج 7 ، ص 535   
[3] - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین،  ج ‏2
[4] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 53 .  
[5] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،  ص 53 .  
[6] - به کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه شدن با خدا» رجوع شود.
[7] - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج‏2 ، ص401   
[8]- مستدرک‏الوسائل، ج 7 ، ص 534   
[9] - مصباح المتهجد، ص 797 .
[10] - مفاتیح‌الجنان، قسمت اعمال ماه رجب.
گفتاری از استاد اصغر طاهرزاده

[ شنبه 90/3/21 ] [ 6:39 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

  شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید . 

  می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

 می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.

   علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

*   دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!

*   از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

 

 


[ شنبه 89/4/5 ] [ 5:57 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

 

 اگرکمی از راه منحرف شویم، شیاطین جنّ و انس بر ما مسلّط می شوند. اگر کسی راه نجاح و فلاح را پیدا کرد، آسوده خاطر باشد که غرض همان است.
عملاً پیمان ببندیم که در راه خدا باشیم و عزم بر خلاف نداشته باشیم، و به گناهان صغیره نزدیک نشویم که اصرارش ما را به کبایر و همین طور تا به مراتب عالیه ی خطا و گناه می کشاند؛ ولی چه کار کنیم که رفیقی از این طرف داریم که ما را به خود متوجّه می کند، و رفیقی از طرف دیگر؛ عدّه ای از یمین می گویند با ما رفاقت کنید، و عدّه ای از یسار نمی گذارند عقل و گوش و هوشمان با خودمان باشد.


[ شنبه 89/4/5 ] [ 5:57 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
<   <<   11   12   13   14   15      
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 147
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 128461