حجت قاسم خانی |
با احتیاط برانید در جاده انقلاب روی یکی از تابلو ها نوشته شده بود ,جاده لغزنده است ، دشمنان مشغول کارند ،با احتیاط برانید، سبقت ممنوع ،دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است ، حداکثر سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد ، اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستید لااقل کمربند دشمن را نبندید، با دنده لج حرکت نکنید ،با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست . [ دوشنبه 92/2/23 ] [ 12:27 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
از حضرت صادق علیه السّلام روایت است که: روزى حضرت داود «على نبیّنا و علیه السّلام»، از منزل خود بیرون رفت و زبور مىخواند. و چنان بود که هر گاه آن حضرت، زبور مىخواند از حسن صورت او جمیع وحوش و طیور و جبال و صخور حاضر مىشدند و گوش مىکردند و همچنان مىرفت، تا به دامنه کوهى رسید، که به بالاى آن کوه پیغمبرى بود، حزقیل نام و در آنجا به عبادت مشغول بود. چون آن پیغمبر صداى مرغان و وحوش و حرکت کوهها و سنگها دید و شنید، دانست که داود است که زبور مىخواند. حضرت داود به او گفت که: اى حزقیل، اجازه مىدهى که بیایم پیش تو؟ عابد گفت: نه، حضرت داود به گریه افتاد، از جانب حضرت بارى وحى به او رسید که، داود را اجازه ده، پس حزقیل دست داود را گرفت و پیش خود کشید، حضرت داود از او پرسید که: هرگز قصد خطیئه و گناهى کردهاى؟ گفت: نه. گفت: هرگز عجب کردهاى؟ گفت: نه. گفت: هرگز تو را میل به دنیا و لذّات دنیا بهم مىرسد؟ گفت: بهم مىرسد، گفت: چه مىکنى که این را از خود سلب مىکنى؟ و این خواهش را از خود سرد مىنمائى؟ گفت: هر گاه مرا این خواهش مىشود، داخل این غار مىشوم که مىبینى و به آنچه در آنجا است نظر مىکنم، این میل از من بر طرف مىشود. حضرت داود علیه السّلام به رفاقت او داخل آن غار شد، دید که یک تختى در آنجا گذاشته است و در روى آن تخت، کلّه آدمیى و پارهاى از استخوانهاى نرمشده گذاشته، و در پهلوى او لوحى دید از فولاد و در آنجا نقش است که: من فلان پادشاه هستم، که هزار سال پادشاهى کردم، هزار شهر بنا کردم، چندین بواکر ازاله بکارت کردم و آخر عمر من، این است که مىبینى که خاک، فراش من است، و سنگ بالش من، و کرمان و مارها همسایه من هستند، پس هر که زیارت من مىکند، باید فریفته دنیا نشود و گول او نخورد.
[ یکشنبه 92/1/18 ] [ 9:38 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
هنگامى که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعى از رفقاى نزدیکى که با هم کار مىکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام ونشانهایى پیدا کردند و بعضى از آنها هم به شهادت رسیدند - مثل شهید بهشتى، شهیدمطهرى، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقاى هاشمى، مرحوم ربانى شیرازى، مرحوم ربانىاملشى - با هم مىنشستیم و در مورد قضایاى گوناگون مشورت مىکردیم. گفتیم که امام،دو سه روز دیگر یا مثلاً فردا وارد تهران مىشوند و ما آمادگى لازم را نداریم. بیاییم سازماندهى کنیم که وقتى ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرفبه اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت دولت هم در میان نبود. [ جمعه 91/11/27 ] [ 8:18 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
بنده از دوران مبارزات، خودم درگیر مبارزات بودم. در مشهد درس مکاسب و کفایه میدادم. خیلى از شاگردهاى ما درگیر مبارزات بودند. از بس گرم کارهاى مبارزاتى میشدند، به نظرشان مىآمد که این حرفهاى مکاسب و استدلالهاى کفایه فایدهاش چیست.مکرر بنده به آنها میگفتم: آقاجان! بىمایه فطیر است؛ باید مایه پیدا کنید. اگرمایه پیدا کردید، آن وقت میتوانید در منصب و جایگاهى مثل جایگاه امام بزرگِ عالىمقام، این حرکت عظیم را انجام دهید
[ جمعه 91/11/27 ] [ 7:59 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این یک بیماری قلبی است که انسان با آن مبتلا می شود و با وجود راه های حلال که نیازشرا برآورده می کند خود را به حرام گرفتار می نماید!
[ پنج شنبه 91/7/13 ] [ 9:21 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
گناه بدبوست اینها را ما باور کنیم حالا ما چون شامّه نداریم نباید بگوییم گناه مگر بو دارد فرمود: «تعطّروا بالإستغفار» این ماه, ماه استغفار است فرمود خودتان را با استغفار معطّر کنید «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّکم روائحُ الذنوب»بوی بد گناه شما را رسوا نکند یک وقت انسان کاری میکند حرفی میزند جایی میرود چیزی مینویسد چیزی امضا میکند که آبرویش ریخته است فرمود: «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّکم روائحُ الذنوب» ـ همه ما باید مواظب باشیم که این فضای دهن را مطهّر نگه بداریم فرمود: «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» فرمود دهنتان را پاک کنید خب اگر غذای شبههناک وارد بشود حرف شبههناک بیرون بیاید این فضا را آلوده میکند فرمود از فضای آلوده قرآن بیرون بیاید اثر ندارد «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» مگر نمیخواهید قرآن بخوانید مگر نمیخواهید با آیات الهی مردم را روشن کنید خب اگر شما از سرچشمه آب زلال گرفتید ولی در یک کانال و مَجرا و شیر آلوده ریختید خب آلوده میشود ، آلوده هم اثر ندارد «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» فرمود دهن را پاک کنید خب دهن با چه چیزی پاک میشود، تنها دندان که نیست ،زبان هست ،کام هست ، فضا هست همه اینها را میگویند دهن، خب اگر غذای بد برود یا حرف بد بیرون بیاید این دیگر آلوده میکند به ما گفتند: ?وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ?[از رجس و پلیدی دور شو] گناه رجس است، لکن اخلاق کاری میکند که انسان واجد شرایط شود آن وقت وقتی دعا کرد برای بیداری خاورمیانه آن دعا اثر دارد، وقتی دعا کرد برای استقلال کشورش اثر دارد، دعا کرد برای حلّ مشکلات مسلمانها اثر دارد.
[ دوشنبه 91/4/5 ] [ 7:40 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
«ما کارى مهمتر از خودسازى نداریم.»
بزرگترین (و سختترین )ریاضتها، همین دیندارى است. در روایتى از حضرت امیر علیهالسلام هست که مىفرمایند: «الشریعة ریاضة النفس»، آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگى نفس مىآورد.
ما بزرگترین و مهمترین کارى که در عالم داریم و هیچ کارى از اطوار و شئون زندگى ما مهمتر از آن نیست، ایناست که «خودمان را درست بسازیم.» تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنى کشیک نفس کشیدن. یعنى حریم دل را پاسبانى کردن. یعنى سر را از تصرفات شیطانى حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنى ، این نهال سعادت را پروراند.
«از خود بطلب هر آنچه خواهى!»
اهل محاسبه باشید، همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب مىکند، شما ببینید در شبانهروزى که بر شما گذشته، چه چیزى اندوختهاید؟ چه گفتهاید؟
یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستىها استغفار کنید، و سعى کنید تکرار نشود، و براى آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود، خدا را شاکر باشید، تا بهتدریج براى شما تخلق به اخلاق ربوبى ملکه بشود.
اگر یک کاه بردارى، در همه عالم (هستى) اثر مىگذارد (!پس گناه کردن چه اثرى بر هستى مىگذارد؟)
زیارت اهل قبور (بهویژه در شبهاى جمعه )را فراموش نکنید.
رفتن به قبرستان در سازندگى انسان مؤثر است.
ما ابد در پیش داریم. هستیم که هستیم.
«انما تنتقلون من دار الى دار» انسان از بینرفتنى نیست، باقى و برقرار است، منتها به یک معنى لباس عوض مىکند و به یک معنى، جا عوض مىکند.
در ره منزل لیلى که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشى
نقطه عشق نمودم به تو هان! سهل مکن
ورنه تا بنگرى از دایره بیرون باشى
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کِى روى؟ ره ز که پرسى؟ چه کنى؟ چون باشى؟
[ یکشنبه 91/4/4 ] [ 11:6 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفتهاند آبرو بردن را.
ببینید؛ خدا چند گناه را نمیبخشد:
1- عمدا نماز نخواندن 2- به ناحق آدم کشتن 3- عقوق والدین 4- آبرو بردن
این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف میکرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه میگویی؟ میگفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!»
عزیز من اسلام میخواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری ؟ دقت کنید که بعضیها با زبانشان میروند جهنم.
روایت داریم که میفرماید اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند و از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مومن مقدس را میآورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.
آقایان حیف تان نمیآید مادرها را اذیت میکنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: «بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟» دست مادر که بالا میرود بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را میرنجاند، قبول باشد !!
[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 12:12 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
[صحیح بخارى] در کتاب «ایمان»، در باب علاقه به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که یکى از شرایط ایمان است، به سند خود، از «انس» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به آن خدائى که جان من در دست اوست، هیچیک از شما، ایمان نمىآورد مگر اینکه من، در نزد او، از پدر و فرزندش و از همگى مردم، عزیزتر باشم.
[همان کتاب] در کتاب «ایمان»، در باب حلاوت و شیرینى ایمان، به سند خود، از «انس» روایت کرده که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر گاه کسى از سه گونه خصلت که در باطن او قرار مىگیرد، برخوردار باشد کام باطن خود را از حلاوت ایمان، شیرین کرده است: 1- خدا و رسول را از همه، عزیزتر بدارد. 2- کسى که بخواهد که جز خدا دیگرى او را دوست نداشته باشد. 3- کسى که نخواسته باشد که دامنش به نکبت کفر، آلوده گردد؛ آنچنان که نمىخواهد در آتش بیفتد و بسوزد.
[صحیح مسلم] در کتاب «ایمان»، در باب وجوب دوستى رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله به سند خود، از «انس» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هیچ بندهاى ایمان نمىآورد، مگر اینکه من، در نظر او، از اهل و مال و از همه مردم، عزیزتر و ارجمندتر باشم.
[حلیة الاولیاء 4/ 42] به سند خود، از «عبد المنعم بن ادریس»، او هم از پدرش، و پدرش از جدّش «وهب» روایت کرده است که در بنى اسرائیل مردى بود که دویست سال خدا را نافرمانى کرده بود و پس از آنکه مرد، پاهاى او را گرفتند و کشان کشان برده و جسدش را به زبالهدان، انداختند. بر خلاف انتظار، خداى تعالى به حضرت موسى علیه السّلام دستور داد تا بر جنازه او نماز بگزارد! حضرت موسى علیه السّلام به عرض رسانید: پروردگارا! بنى اسرائیل گواهى دادهاند که این مرد، مدت دویست سال نافرمانى کرده است. خداوند متعال به او فرمود: آرى چنان است که آنان گواهى دادهاند، با این تفاوت که هر گاه او تورات را مىگشود و به نام محمّد مىنگریست، آنرا مىبوسید و به دیده مىگذارد. من از کار او تشکّر کردم و گناهانش را آمرزیدم و یکى از حوریهها را به همسرى او، درآوردم!
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت ج1 199
[ یکشنبه 91/3/28 ] [ 5:43 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
1- امام باقر علیه السّلام در ضمن حدیث طولانى به زیاد فرمود: واى بر تو! آیا دین غیر از دوست داشتن است؟ آیا کلام خداى عزّ و جل را ندیدهاى؟ (اگر خدا را دوست مىدارید از من پیروى کنید، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد)، آیا سخن خداى عزّ و جل را به محمّد صلّى اللَّه علیه و آله نشنیدهاى (ایمان را براى شما محبوب قرار داد و آن را در دلهاى شما زینت داد) و فرمود: (دوست مىدارند کسى را که بسوى آنها هجرت کند)، دین همان دوست داشتن است و دوست داشتن همان دین است.
2- امام باقر علیه السّلام فرمود: هر گاه خواستى بدانى در تو خیرى هست، به دلت نگاه کن، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن بدارد؛ در تو خیر هست و خدا نیز تو را دوست دارد، و اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست بدارد در تو خیرى نیست و خدا دشمنت بدارد، و هر کسى همراه دوست خود است.
3- امام صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه مؤمن از دنیا کنار کشد رفعت یابد و شیرینى دوستى خدا را بچشید، گویا نزد اهل دنیا دیوانه باشد، در صورتى که شیرینى محبت خدا به آنها آمیخته شده که به چیز دیگر غیر از او مشغول نشوند.
4- و نیز از امام صادق علیه السّلام نقل شده که: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به اصحابش فرمود: کدامیک از دستگیرههاى ایمان محکمتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى گفتند:
نماز، و برخى گفتند: زکات، و بعضى گفتند: روزه، و برخى گفتند: حج و عمره، و بعضى گفتند جهاد.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: براى هر یک از اینها که گفتید فضیلتى است، ولى جواب سؤال من نیست، لکن محکمترین دستگیرههاى ایمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست، و اینکه دوستان خدا را دوست بدارى و از دشمنان خدا دورى کنى.
5 - رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: هر که خدا را شناخت و بزرگ داشت، زبانش را از سخن بیهوده نگاه دارد، و شکمش را از پرخورى باز دارد، و نفس خود را با روزه گرفتن و شبزندهدارى ریاضت دهد، عرض کردند: اى رسول خدا! پدران و مادران ما به فدایت؛ اینها اولیاء خدایند؟ فرمود: اولیاء خدا خاموشى گزیدند امّا خاموشى آنها اندیشه بود، و سخن گفتند و سخن گفتنشان ذکر خدا بود، و نگریستند و نگاهشان عبرت بود، و سخن گفتند و سخنانشان حکمت بود، در میان مردم راه رفتند و راه رفتنشان برکت بود، اگر نبود که اجل و مرگشان از قبل معیّن شده بود؛ از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پیکرشان آرام نمىگرفت.
6 - رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند تبارک و تعالى هر گاه اهل آبادى را ببیند که در گناهان زیاده روى کردند و در بین آنها سه نفر از مؤمنین هست، خداوند جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه آنها را مىخواند: اى کسانى که معصیت مرا مىکنید! اگر نبودند در بین شما مؤمنینى که دوستدار جلالت من هستند، و با نماز خواندنشان زمین و مساجدم را آباد نمىکردند، و سحرها از ترس طلب مغفرت نمىکردند، به حقیقت عذابم را بر شما مىفرستادم، و از آن باکى نداشتم.
مشکاة الانوار- متن 241
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 2:27 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |