حجت قاسم خانی |
* یکى از فحشهاى برخی این است که برای تحقیر افراد مى گویند: حمّال ! در صورتى که باربرى شغل شریفى است و اگر یکى روز باربران اسکله یا باربران شهر دست از کار بکشند، زندگى فلج مى شود. و بزرگان جهان براىتامین زندگى خود از تصدّى کارهاى کوچک پروائى نداشتند. بسیارى از شاگردان حضرت امام صادقعلیه السلام روغن فروش ، کفش دوز، شتردار، و... بودند. * پیشواىبزرگ جهان انسانیت حضرت امیر مومنان علیه السلام با دست خود باغ هاى زیادى احداثمی کرد و بعد به بینویان واگذار مى نمود. با قدرت بازوان خود قنات هاى متعددى درگوشه و کنار مدینه بوجود آورد و از عرق ریزى در راه کار هرگز واهمه نداشت. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کسى را که سربار اجتماع باشد لعن نموده و او را از رحمت خدا دوردانسته است. * صبر و استقامت از صفات مردان بزرگ است که گاهى باتنبلى و دست روى دست گذاردن و تن به تقدیر دادن اشتباه مى شود. * باغبانى مى خواهد در داخل باغش گلستانىداشته باشد که بوى گلها شامّه واردین را مُعطّر و رنگ مختلف گلها چشمها را خیرهکند . اوکه چنین آرزوئى را در سر مى پروراندباید سوز گرما و سرما را بر خود هموار سازد. بانیش خار همدم گردد و وقت و بی وقت به باغ سرکشى کند. ما این گونه تحمل رنج را صبر و شکیبائى مى نامیم. * برخی افراد کار و کوشش را در آغاز کار دارند ولىموقعى که به شدائد و سختی ها می رسند عقب نشینی می کنند. * موفقیت دو جور است : موفقیت نزدیک و موفقیت دور. با دیر شدن موفقیتنباید دست از کار کشید و آن را محال دانست. * نقش تمرکز فکر در کار، همان نقش اهرم در فیزیک است. کار اهرم این است که نیروها را در نقطه اى متمرکز ساخته و با یک فشار متناسب، جسم سنگینى را بلند مى کند. لذا با تمرکز فکر در یک نقطه ، بسیارى از مشکلات از پیش پاى انسان برداشته مى شود.
* فعالیتهاى بدنى و فکرى ما بسان قطرات باران است که اگر در نقطه اى گرد آید، دریاچه اى را تشکیل مى دهد، ولى اگر پراکنده شود، در دل زمین فرو مى رود و نتیجه اى به دست نمى آید. * قواى عقلى در حل مشکلات بسان اشعه خورشید است که اگر به وسیله ذره بین در نقطه اى متمرکز شود، چیزى را که در مقابل آن قرار گرفته است مى سوزاند. همه اکتشافات معلولِ دقت کاشفین در یک موضوع است . * شما آوازه نابغه شرق، شیخ بهائى را شنیده اید. وى در بسیارى از علوم طبیعى و ریاضى و اسلامى دست توانائى داشت و در بسیارى از رشته هاى علمى آثار ارزنده اى از خود به یادگار گذارده است. وى مى گوید: من با دانشمندان نامداری در رشته هاى گوناگون کار کرده و در هر علمى اطلاعات وسیعى به دست آورده بودند، وارد بحث شدم و بر همه آنها پیروز گشتم. ولى هر موقع با متخصص یک فن یعنى کسى که تمام نیروى خود را در یک رشته به کار برده بود، به بحث پرداختم سخت مغلوب شدم ؛ زیرا بر اثر متناهى بودن نیروى فکرى، زوایائى از هر علم براى من مخفى مانده بود. عده اى هستند که اصلا در زندگى نقشه و هدف ندارند و بسان یک کشتى و یا هواپیماى بدون قطب نما، سرگردانند. یک چنین کشتى براثر برخورد با کوههاى مخفى دریائى خُرد مى شود و چنین هواپیمـائى به هنگام عبور از روى چاهـهاى هوایى در آن سقوط مى نماید. عده دیگرى هستند که نقشه دارند ولى پیش ار رسیدن به هدف از نیمه راه عقب نشینى مى کنند و راه دیگرى پیش مى گیرند. مرد موفق کسى است که تا به هدف نرسد دست از آن برندارد و به کار دیگر اشتغال نورزد. زیرا راهِ دور نیز با پیمودن متوالى با پایان مى رسد. * یکى از علل عقب ماندگى گروهى، این است که گرفتار تَلوّن مِزاج مى شوند و از این شاخه به آن شاخه مى پرند. اینان هنوز کارى را انجام نداده، دست به کار دیگر مى زنند و مى خواهند همه کاره شوند ولى سرانجام هیچ کاره اند. * طبیعت جهان آفرینش به ما خوب درس مى آموزد : اگر نهالى را چند بار جابه جا کنند، سرانجام پژمرده مى شود. جابه جا کردن نهال فکر موجب پریشانى شده و فکر را از رشد و نمو باز مى دارد. * امیرمؤ منان علیه السلام وقتى در بستر بیمارى افتاد، نخستین سفارش وى به فرزندان گرامى خود این بود: اُوصِیکُم بِتَقوَى اللّهِ وَ نَظمِ اَمرِکُم من شما را به پیروى از دستورات خدا و نظم در زندگى توصیه مى کنم. * از وزیر لایق و شایسته اى که به همه کارهاى خود به طور دقیق رسیدگى مى کرد پرسیدند : چطور به این همه کار مى رسى؟ گفت : آنچه را امروز مى توانم بکنم به فردا نمى اندازم و هیچ وقت تأخیر در کارى را روا نمى دانم. * سعدالدین تفتازانى از پایه گذاران فن بلاغت در اسلام است. روزى خواست از اندازه همّت فرزند خود آگاه شود. به او گفت : پسرم ! هدف تو از تحصیل چیست؟ پسر گفت : این است که به پایه علمی شما برسم. پدر گفت: من که پدر تو هستم آوازه علمى امام صادق را شنیده و از مراتب دانشش به وسیله آثارش آگاه شدم و در آغاز تحصیل، تمام همّت من این بود که به پایه علمى این شخصیت بزرگ برسم. من با این همّت بلند به این درجه از علم رسیده ام که هرگز قابل قیاس با مقام علمى ایشان نیست. تو که چنین همّت کوتاهى دارى، پیمانه شوق و شورت در نازلترین درجات علمى لبریز خواهد گردید و دست از تحصیل خواهى کشید. * از نظر روانى تا انسان خود را براى هدف بزرگ آماده نسازد، گاهى به نیمى از هدف هم نمى رسد. پس باید با همّت و نقشه بزرگ وارد کار شویم، امّا همه نقشه را یکجا پیاده ننمائیم، بلکه خُرده خُرده به مقصود خود جامه عمل بپوشانیم و کار را از جاى کوچک آغاز نمود. آغاز کار مرحله آزمایشى است و هنوز سود و زیان کار روشن نیست. شاید موانعى در سر راه مقصد باشد و زمان لازم دارد تا از سر راه برداشته شود. شاید راهى را که انتخاب نمودیم بیراهه باشد و در نقشه بردارى اشتباه کرده ایم. لذا اگر کار را به صورت بزرگ آغاز کنیم، بازگشت از بیراهه به راه بسیار مشکل خواهد بود. * یکى از معایب ما همین است که کار را با سر و صدا و از جاى بزرگ آغاز مى کنیم. چه بسا با موفقیت روبرو نمى شویم و راه بازگشت را به روى خود مى بندیم و پس از اتلاف عمر و سرمایه، با سر شکستى سرجاى اول خود باز مى گردیم. در یادداشتهاى ناصرالدین شاه مى خوانیم که وى در مسافرتى که به اروپا کرد، در بازدید خود از لندن، با ملکه انگلستان تماس گرفت و علت موفقیت بانک انگلیس را در ایران از او چنین پرسید: روزى که این بانک در پایتخت ایران شعبه باز کرد، یک رئیس، یک حسابدار و یک پیش خدمت بیش نداشت و با سرمایه کوچک مشغول کار شد. چطور در اندک زمانى موفقیتى شایان و سود زیادى به دست آورد؟ ملکه پاسخ داد: ملت انگلستان هرگز اسرار موفقیت خود را به ملل بیگانه نمى گویند، ولى من به پاس احترام شما در اینجا نکته اى را متذکر مى شوم. ما مردم مغرب زمین، خصوصاً مردم انگلستان، همواره کار را از جاى کوچک شروع مى کنیم تا اگر سودى نبردیم راه بازگشت برایمان باز باشد و با دادن ضرر ناچیز نقشه را دگرگون کنیم و اگر سود بردیم، فوراً وضع موجود را توسعه دهیم. ما در این خصیصه با شما شرقیان در نقطه مخالف قرار گرفته ایم. * نظرى به پیروزى بى سابقه یک مرد آسمانى بیندازیم که اکنون یک میلیارد مسلمان افتخار پیروى او را دارند. در صورتى که در روزهاى نخست دعوى وى، جز چند نفر به وى نگرویده بودند. او روز نخست از مردم جز شهادتین ـ شهادت به یگانگى خدا و رسالت وى ـ چیز دیگرى نمى خواست و برنامه بزرگ او از جاى کوچک آغاز شد. ولى کم کم با آماده کردن محیط، تمام برنامه خود را در تمام شئون زندگانى بشر از سیاسى و اقتصادى و اخلاقى و... پیاده کرد و مسیر زندگى آنها را دگرگون ساخت . * فرصتهاى زیادى به دست افراد مى افتد، اما گروهی که روحیه کار امروز به فردا انداختن را دارند، این فرصتها را از دست مى دهند. در صورتى که نه تنها کار امروز را نباید به فردا انداخت بلکه اگر امکان دارد، باید کار فردا را هم امروز انجام داد. * عده اى از مردم هستند که کارشان اشگ فشانى بر گذشته است و مرتب مى گویند: اگر ما فلان باغ را خریده بودیم سود کلانى نصیب ما مى گشت و اگر در فلان دانشگاه ثبت نام کرده و ادامه تحصیل داده بودیم، اکنون از شخصیتهاى بزرگ کشور بودیم. آنها تمام وقت خود را با افسوس خوردن تلف مى کنند. در حالى که اگر از این پس بکوشند ممکن است به همه و یا به قسمتى از آرزوهاى خود برسند. * گروهى در نقطه مقابل آنها هستند. اضطراب آینده آنها را از کار باز مى دارد. مثلاً مرتب دم از رفوزه شدن مى زنند و مى گویند : مبادا تجدیدی بیاوریم ، مبادا قبول نشویم. این اضطراب آنان را از مطالعه و کار باز مى دارد و فرصت را از دست مى دهند. ما فاتَ مَضى وَ ما سَیَأتِیکَ فَاَین قُم فَاغتَنِمِ الفُرصَةُ بَینَ العَدَمَینِ * سعدى شیرین زبان نیز می گوید: سعدیا دى رفت ، فردا همچنان موجود نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را * امروز بسیارى از سرگرمیها بیش از آنچه جنبه تفریحى داشته باشند، قاتل وقت مى باشند. برخی جوانان براى تفریح به سینما و تلویزیون و مطالعه مجلّات و... پناه مى برند، ولى باید بدانند هر فیلمى قابل دیدن نیست و هر کتابى مفید نخواهد بود. ضررهاى سهمگین فیلمهاى جنائى و پلیسى و رُمانهاى عشقى و سکسى قابل توصیف نیست و غنچه جوانى را پژمرده مى سازد. * البته اعصاب خسته احتیاج به تفریح و سرگرمى دارد و هرگز تفریح را به حساب اتلاف وقت نهاد؛ گردش و تنفس، ملاحظه مناظر زیبا و شرکت در مجالس انس و نشاط، اعصاب ما را از فرسودگى نجات می دهد. * اراده انسان باید به دست عقلش باشد. یعنی بعد از آنکه سود و زیان کار را سنجید و عقل آن را پسندید، با قاطعیت هدف را تعقیب کند و بداند هر کارى به اندازه مشکلات و سختی هایش، اراده راسخ تر لازم دارد. * افراد با اراده قوى همواره مورد احترام مردم هستند و از تعرض دیگران در امان، ولى افراد با اراده ضعیف مورد جسارت مردم هستند . * تیمور لنگ، ناپلئون و نادر که از نوابغ نظامى جهانند دیر تصمیم مى گرفتند، لکن از تصمیم خود بر نمى گشتند.اهرام مصر، کاخ کسرى و کتابهاى ده یا صد جلدى از آثار اراده هاى مغلوب نشدنى است. * خود مولاى متقیان از مظاهر بزرگ قاطعیت و قوت اراده بود. او در نامه اى که به یکى از فرمانداران نوشته مى گوید: به خدا سوگند، اگر همه عرب بر ضدّ من بسیج شوند، من هرگز به آنها پشت نمى کنم. * پایه گذاران علوم و صنایع کسانى بودند که واژه هاى نمى شود و نمى توانیم را از قاموس زندگى حذف کرده بودند و به همه چیز به رهبرى عقل از دریچه مى شود و مى توانیم مى نگریستند. * یکى از عوامل تقویت اراده، عشق و شوق به هدف است. انسان باید بکوشد تا به هدف اشتیاق پیدا کند و در خواب و بیدارى جز هدف چیزى نبیند؛ بطورى که فکر او بدون توجه، به سوى مقصد کشیده شود. * باید قبل از هر کار مقتضیات روزگار را به دقت بررسى کرد، سپس مطابق آن زمان نقشه ریخت. امام صادق علیه السلام فرمود:« اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللّوابِس »کسى که به اوضاع زمان و روزگار خود آشنا باشد، هرگز مورد هجوم امور ناگهانى واقع نمى شود. * قرن 19 میلادى قرن طلائى صنایع و اختراعات بود، ولى ایران در آن دوران گرفتارِ زد و خوردهاى مُلوک الطوایفى بود. زمانداران به قدرى در خواب خرگوشى بودند که از آن صفحه گیتى بکلى بى خبر بودند. در دوران زماندارى فتحعلی شاه، ناپلئون که در صدد تسخیر هند بود و مى خواست آن کشور زرخیز را از چنگال کمپانى انگلیس بیرون کشد، نامه اى براى جلب قلوب ایرانیان به شاه قاجار نوشت. در تمام دربار شاه، یک نفر پیدا نشد نامه ناپلئون را ترجمه کند و از دادن نامه به کنسولگرى و اعضاء بیگانه روى مصالحى خوددارى کردند و نامه را به کنسولگرى ایران در بغداد فرستادند تا برخى از اعضاء آن که به زبان فرانسه آشنائى داشتند، آنرا ترجمه کنند. یک چنین ملت خواب آلود نمى تواند استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود را حفظ کند و همواره باید وابسته به ملل بیگانه زندگى کند. افسوس که این مرزعه را آب گرفته دهقان مصیبت زده را خواب گرفته
* در قرن نوزده میلادى، امیر کبیر متوجّه تحولات غرب شد و فهمید دیگر دوران جنگ با شمشیر و تیر و کمان سپرى شده و یکى از علل بدبختى کشورهاى عقب افتاده این است که اقتصاد وابسته به غرب، این کشورها را به صورت بازار کالاهاى غرب درآورده و صنایع و استعداد ایرانى به کلّى از بین برده است. لذا در اوایل سال 1266 هجرى قمرى ـ 1849 میلادى ـ بناى دارالفنون را آغاز کرد . وى افراد مورد اطمینان خود را به وین فرستاد تا یک معلم پیاده نظام، یک معلم توپخانه، یک معلم سواره نظام، یک معلم هندسه، یک استاد معدن شناس، دو معدن چى، یک معلم طب و جراحى و یک داروساز از کشور اتریش با حقوق سالى چهار هزار تومان براى مدت پنج یا شش سال استخدام نمایند. امیر به منظور بسط صنایع، سرمایه هاى کافى در اختیار اهل فن گذاشت و در سارى کارخانه شکر ریزى، در تهران کارخانه ریسمان ریسى و چلوار بافى، در کاشان کارخانه حریر بافى و در اصفهان و تهران کارخانه سماور سازى و کالسکه سازى تأسیس کرد. و به نساجان اصفهان و کاشان کمکهاى فراوان نمود و استاد کاران را در ایجاد منسوجات و مصنوعات جدید و اختراع در زمینه هاى مختلف، تشویق کرد و نمایشگاهى از محصولات صنعتى ملى ایران در ارک تهران ترتیب داد. متأسفانه براى خاموش کردن این مشعل فروزان ملت، دسته هاى خائن به راه افتادند و در اوائل افتتاح دارالفنون در سال 1268 دژخیمان قاجار او را کشتند. * فقر در شرایط خاص گاهواره نبوغ است. یاقوت حموى نویسنده کتاب مُعجَمُ البُلدان ـ بزرگترین کتاب جغرافیائى اسلام که در قرن ششم هجری قمری نگاشته شده و در ده جلد بزرگ به چاپ رسیده و هم اکنون بزرگترین منبع براى شناختن اوضاع شهرها در ادوار گذشته مى باشد ـ برده اى بیش نبود. ابراهیم حموى او را براى کسب و تجارت به شهرها مى فرستاد. او در مسافرتهاى خود یادداشت هایى از اوضاع جغرافیائى و طبیعى شهرها بر داشت و در آخر، همه آنها را تدوین نموده به صورت کتابى در آورد.
* امیرکبیر آشپز زداه بود. او از میان توده هائى برخاسته بود که رنج و محنت و فشار استبداد حُکّام زمان خود را بخوبى چشیده بود. این تجارب و مشاهدات تلخ بود که او را یک مرد نیرومند مُتّکى به نفس تربیت کرد. * مى گویند: فقر، مادر صنایع است . تا روزى که کالاهاى باختر زمین به کشور ژاپن سرازیر بود، این ملت بدون صنعت بود. از روزى که دروازه هاى خارج را به روى کشور خود بستند و نخست وزیر آنها گفت : « تا ملت ژاپن به دست خود کفش ندوزند همه باید پا برهنه بگردند » هوش و فکر و کار و کوشش در ملت ژاپن به کار افتاد و از زندان اقتصاد وابسته و تولید محصول واحد و تهیه مواد اولیه براى بیگانگان ، بیرون آمدند.
[ یکشنبه 94/9/15 ] [ 11:56 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |