حجت قاسم خانی |
فردی بعد از انتخاب آقا، به رهبری خدمت مرحوم آیت الله العظمی بهجت می رسد و میگوید: آقای خامنه ای انسان بزرگواری است؛ اما برای رهبری و جانشینی امام، جوان است. . . [ یکشنبه 93/9/9 ] [ 7:51 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
راه اصلی تربیت راه رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبیه در مواردی جایز است که از راه اصلی نتوان راه به منزل برد. پزشک وقتی کارد جراحی را بدست میگیرد که از درمان بیمار یا دارو مأیوس شده باشد. شاهد این مدعا این است که در سیره معصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود را و یا کودکان دیگری را تنبیه کرده باشند؛ البته در موارد نادری برخی از ائمه عبد خود را تنبیه کردهاند و بلافاصله پس از آن پشیمان شده و حتی طلب قصاص از عبد خود نمودهاند37 ولی تا آنجا که ــ بنده تحقیق کردم ــ مشاهده نشده است که امامی فرزند خود را تنبیه بدنی کرده باشد و این مطلب میتواند شاهد بر این باشد که راه اصلی غیر از تنبیه است و ائمه از آن راه اصلی استفاده میکردهاند و نیازی به تنبیه بدنی پیدا نمیکردهاند. آیا تنبیه اثر تربیتی دارد؟ برخی معتقدند که تنبیه تنها اثری که ممکن است داشته باشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلاف مادامی که بداند تنبیهی در کار است باز میدارد و همین که مطمئن شد که دیگر تنبیهی در کار نیست دوباره به آن کار دست خواهد زد. کسان دیگری گفتهاند اگر تنبیه به جا و به موقع و در حد مطلوب اجرا شود میتواند رفتار نامطلوب را برای همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایات در این زمینه چه میگویند. ما در اینجا دست کم دو روایت را نقل میکنیم که میتوان از آنها استفاده کرد که تنبیه اثر اصلاحی دارد: 1. حضرت علی(ع) میفرماید: «من لم یصلحه حسن المداراة یصلحه حسن المکافاة»38 کسی که خوشرفتاری او را اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد. 2. و نیز آن حضرت میفرماید: «استصلاح الاخیار باکرامهم و الاشرار بتادیبهم.»39 راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقاب آنهاست. با توجه به این دو روایت روشن است که تنبیه اثر اصلاحی دارد و در مواردی که اثر اصلاحی هم نداشته باشد دست کم اثر بازدارندگی خواهد داشت که این نیز در امر تربیت مطلوب است گرچه مطلوب اصلی اصلاح و جایگزینی رفتار مطلوب بجای نامطلوب میباشد [ پنج شنبه 93/8/22 ] [ 6:15 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد نگهم خواب ندارد قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد همه گویند به انگشت اشاره مگراین عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی؟ شده ام باز هوایی چه شود جمعه ی این هفته بیایی؟ به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی… و اما جواب امام زمان: تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی، ز هجران و غمم ناله سرایی، تو کجایی؟ تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟ چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟ چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟ چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد... و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی... تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی! هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی... هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی! خواهش نفس شده یار و خدایت… و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت... و به آفاق نبردند صدایت… و غریب است امامت! من که هستم، تو کجایی؟ تو خودت کاش بیایی به خودت کاش بیایی...!
[ سه شنبه 93/8/20 ] [ 12:52 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی دربارهی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.» ![]() 1. مهریه سنگین
![]() خطبهی عقد 1377/8/11 ![]() خطبهی عقد 1374/2/28 ![]() خطبهی عقد 1374/5/18 ![]() خطبهی عقد 1375/5/11 ![]() خطبهی عقد 1375/9/4 ![]() خطبهی عقد 1373/9/2 2. جهیزیه سنگین ![]() خطبهی عقد 1377/4/18 ![]() خطبهی عقد 1377/12/28 ![]() خطبهی عقد 1375/9/18 ![]() خطبهی عقد 1381/3/29 ![]() خطبهی عقد 1379/8/3 ![]() خطبهی عقد 1372/10/26 ![]() خطبهی عقد 1378/9/2 ![]() خطبهی عقد 1373/9/23 ![]() خطبهی عقد 1379/11/16 3. تجملات زیاد ![]() خطبهی عقد 1370/4/20 ![]() خطبهی عقد 1373/9/23 4. اسراف ![]() خطبهی عقد 1372/6/11 ![]() خطبهی عقد 1376/11/9 ![]() خطبهی عقد 1374/5/24 5. خرید از مکانهای معروف به گرانی ![]() خطبهی عقد 1372/3/19 6. هتلها و سالنهای پرخرج ![]() خطبهی عقد 1373/10/27 ![]() خطبهی عقد 1372/1/5 ![]() خطبهی عقد 1377/9/12 ![]() خطبهی عقد 1376/7/30 ![]() خطبهی عقد 1375/5/11 7. لباس عروس گرانقیمت ![]() خطبهی عقد 1374/10/4 8. به رخ کشیدن ثروتها ![]() خطبهی عقد 1377/12/13 ![]() من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل میکنند. مهریههای گران و جهیزیههای سنگین ازدواج را مشکل میکند... خانوادهی پسرها توقع جهیزیههای سنگین بکنند. خانوادهی دخترها برای چشم همچشمی دیگران جهیزیهها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگینتر بکنند. چرا؟ اثر این را میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانهها میمانند، کسی جرئت نمیکند به ازدواج نزدیک شود. خطبهی عقد 1373/9/2
[ جمعه 93/7/4 ] [ 6:57 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
فصل دوم در امور آخرت و عمده آنها، توحید است. خدای تعالی میفرماید: «ان الله لا یغفر أن یشرک و یغفر مادون ذلک لمن یشاء» همانا خداوند شرک به خود را نمیبخشد و جز آن را برای هر که بخواهد میبخشد. و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمیآید و از اولادهای بنده کسی را تا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام ... اما وصیتهای دیگر، عمده آنها نماز است، نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند، و تسبیحه صدیقه کبری ـ علیهاالسلام ـ و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود ... و در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهدا علیهالسلام مسامحه ننمایید. و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیر هما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود. دیگر آنکه، گرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم؛ اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید! الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید. تا توانی دلی به دست آور / دل شکستن هنر نمیباشد. [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 4:4 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
1. مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل میکنند که میفرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. 2. اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. همچنین به علامه طباطبایی فرموده بود: «ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان و آخرت میخواهی، نماز شب بخوان» 3. محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیهالسلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیهالسلام است. 4. هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. 5. آقای قاضی به همه توصیه میکردند که اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید. 6. علامه قاضی میفرماید: اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است. [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 3:59 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
فرزند علامه قاضی یعنی آقا سید محمد علی میگوید: ایشان خودش را برای این روز بزرگ آماده میکرد و آن روز بهترین لباسهایش را میپوشید. ولیمه، شیرینی و میوه تهیه میکرد، و از آشنایان، دوستان، قوم و خویش دعوت به عمل میآورد و از یکی از آنها میخواست تا خطبه رسول اعظم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ را که در روز عید غدیر خم فرموده، با صدای بلند و گیرا قرائت نماید و این خطبه یکی از برجسته ترین و بهترین خطبههاست ... نکتههای گوناگون و دلنشین و شیرین بسیار ایراد میفرمود و ادخال سرور شادی بر دلهای حاضرین در مجلس عنایت میفرموده چه بسا نکتههای کمیاب که از شعر و نثر که در حفظ داشت، بیان میکرد. گشایش به برکت امام علی (ع) علامه با این که خود در علوم متبحر و یگانه بود اما گاهی مشکلاتی برایش پیش میآمد که با محاسبات دنیوی نمیتوانست حل نماید. در این گونه موارد، به بارگاه حضرت امیرالمومنین علیهالسلام پناه میبرد و از ایشان استعانت میکرد. شاگردش آیت الله شیخ حسنعلی نجابت میفرمود: آقای قاضی زمانی طالب مطلب خاصی بودند، اما آن چنان که میخواستند فتح باب بر ایشان حاصل نمیشد. از هر دری وارد میشدند، نتیجه نمیگرفتند، تا این که برای برآورده شدن آن خواسته، قصیده بلند و بسیار عالی در مدح امیر المومنین علیهالسلام انشاء فرمودند و به تمام معنا در آن مطلب خاص که میخواستند، فتح باب بر ایشان رخ داد. [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 3:58 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
علامه طهرانی میگوید: چندین نفر از رفقا و دوستان نجفی ما، از یکی از بزرگان و مدرسین نجف اشرف نقل میکردند که میگفت: من درباره استاد میرزا علی قاضی طباطبایی و مطالبی که از ایشان شنیده بودم و احوالاتی که به گوشم رسیده بود، در شک بودم. با خود میگفتم: آیا این مطالب که نقل شده، درست است یا نه؟ تا این که روزی برای نماز به مسجد کوفه میرفتم ـ و مرحوم قاضی زیاد به مسجد کوفه و سهله علاقهمند بودند ـ در بیرون مسجد با ایشان برخورد کردم؛ با هم مقداری صحبت کردیم و در طرف قبله مسجد برای رفع خستگی نشستیم. گرم صحبت بودیم که در این زمان مار بزرگی از سوراخ بیرون آمد و در جلوی ما خزیده، به موازات دیوار مسجد حرکت کرد. در آن نواحی مار بسیار است و غالبا به مردم آسیبی نمیرساند. همین که مار به مقابل ما رسید و من وحشتی کردم، استاد اشارهای به مار کرد و فرمود: «مت باذن الله؛ به اذن خدا بمیر.» مار فوراً در جای خود خشک شد. قاضی بدون این که اعتنایی کند، شروع به دنبال صحبت کرد، سپس به مسجد رفتیم و من در مسجد وسوسه شدم که آیا این کار واقعی بود و مار مرد یا این که چشم بندی بود؟ اعمال را تمام کرده و بیرون آمدم و دیدم مار خشک شده و به روی زمین افتاده است؛ پا زدم، دیدم حرکتی ندارد. شرمنده به مسجد بازگشته و چند رکعتی دیگر نماز خواندم، موقع بیرون آمدن از مسجد برای نجف، باز هم با یکدیگر برخورد کردیم، آن مرحوم لبخندی زده و فرمود: خوب آقا جان! امتحان هم کردی! امتحان هم کردی. تاکید قاضی بر نماز شب علامه سید علی آقا قاضی سفارشهای اکیدی بر شاگردان خود داشت که نماز شب را اقامه کنند. علامه طباطبایی میگوید: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم به خاطر قرابت و خویشاوندی به محضر قاضی رفتم، روزی کنار در مدرسهای ایستاده بودم که قاضی از آن جا عبور میکرد؛ چون به من رسید، دست خود را بر روی شانه من گذاشته و فرمود: «ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان و آخرت میخواهی، نماز شب بخوان» مواظبت از عدم مزاحمت به خانواده مرحوم قاضی که اهل تهجد و نماز شب بود آن قدر مواظب اعمال و رفتار خود بود که حتی حاضر نبود عبادت و نمازش برای دیگران و حتی خانواده و فرزندانش ذرهای مزاحمت ایجاد کند. به همین جهت، در مدرسه قوام حجرهای برای این کار گرفته بود. آیت الله سید محمد حسینی همدانی گوید: در سال 1347 قمری که من در مدرسه قوام نجف اشرف بودم، روزی سید علی آقا به مدرسه آمد و از متصدی آن حجرهای درخواست کرد، و وی نیز با کمال احترام پذیرفته و حجرهای کوچک در طبقه فوقانی در اختیارش گذاشت بعد معلوم شد که قاضی حجره را به عنوان مکان خلوتی برای تهجد و عبادت میخواستند. چون تصور میکردند تهجد ایشان شب هنگام در خانه، باعث مزاحمت بچهها میشد. به همین خاطر، شبها حدود ساعت دوازده ـ که معمولا طلبهها برای آمادگی جهت درس های فردا به استراحت میپرداختند ـ شب زنده داری قاضی آغاز میشد. تفکر و مکاشفه در وادی السلام نجف مرحوم قاضی که از تجملات دنیا وارسته بود در نجف اشرف به قبرستان وادی السلام میرفت و ساعتهای طولانی به تفکر و مکاشفه میپرداخت تا هر چه بهتر بتواند دل از دنیا کنده و به مشاهده دوست نائل شود. مرحوم آیت الله محمد تقی آملی ـ از شاگردان آن بزرگوار ـ میفرماید: من مدتها میدیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام مینشینند، با خود میگفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحهای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آنها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمیترین رفیق خود از شاگردان استاد. مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش میرفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود میخواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتابهای علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتابها کشیده میشد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتابها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود: «علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.» بی اختیار حول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیدهاید؟» فرمود: «از وادیالسلام فهمیدهام.» تواضع علامه قاضی روزی آیت الله قاضی با آیت الله سید محسن حکیم (مرجع مشهور تقلید) در صحن شریف حیدری (در نجف اشرف) به صورت غیر اختیاری با هم ملاقات نمودند. در این وقت، در صحن جنازهای را تشییع میکردند، صاحبان میت از مرحوم قاضی درخواست اقامه نماز بر آن میت کرده بودند. مرحوم قاضی، آیت الله حکیم را مأمور به خواندن نماز نموده بود، ولی مرحوم حکیم امتناع نموده و اصرار به مقدم نمودن مرحوم قاضی کرده بود. مرحوم قاضی فرموده بود: «چون شما بین مردم مشهورتر از من هستید، اگر شما اقامه نماز بکنید، مردم زیادی جمع میشوند و این، سبب ثواب زیادی برای میت میشود.» از این رو، مرحوم آیت الله حکیم بر جنازه نماز خوانده بود. [ چهارشنبه 93/6/26 ] [ 3:55 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
دو وهابی موقع سوارشدن به هواپیما متوجه شدن یکی از مسافران شیعه ست . . . [ شنبه 93/3/31 ] [ 5:43 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: [ شنبه 93/3/31 ] [ 5:30 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |