حجت قاسم خانی |
آیت الله العظمى سید ابو القاسم خویى شب پانزدهم ماه رجب سال1317 هجرى قمرى، در خانواده علم و دانش و تقوا در شهرستانخوى دیده به جهان گشود.پدر او مرحوم آیت الله حاج سید على اکبر، فرزند سید هاشم موسوى خویى، یکى از شخصیتهاى برجسته خوى بود و مردم به او به دیده اکرام و احترام مىنگریستند. ویژگیهاى اخلاقى فقهاى بزرگ شیعه در زندگى خویش پیوسته اخلاق نیکوى پیامبران را الگوى خویش قرار داده و با حرکت در مسیر انبیا براى هدایت و سعادت بشریت اسوه حسنه هستند. علماى تشیع با نصب العین قرار دادن خُلق عظیم پیامبران الهى و ائمه اطهار علیهم السلام والاترین حماسههاى شکوهمند تاریخ بشریت را ایجاد کردهاند. آیت الله العظمى خویى یکى از عالىترین نمونهها است که در اینجا برخى از خصایص اخلاقى آن راد مرد فرزانه را برمىشماریم: یارى ضعیفان: از ویژگیهاى بارز رفتار ایشان دستگیرى از نیازمندان و کمک به درماندگان بود. هر جا احساس مىنمود عدهاى به کمک و رسیدگى نیاز دارند بدون درنگ به یارى آنان مىشتافت لذا مىبینیم که مؤسسات خیریه زیادى به نام ایشان در هند و پاکستان و تایلند و ایران و عراق و لبنان تأسیس شده است. به خصوص در ماههاى رمضان و ذى الحجه، توجه و اهتمام ایشان به زندگى فقرا و ایتام، بیشتر مىشد. بهره بردارى از وقت: ایشان هیچ وقتِ اضافه و باطلى نداشت و تمام اوقات شبانه روز خود را به تدریس، مطالعه، عبادت و تهجد، قرائت قرآن، جواب استفتائات، ملاقات با مردم، تألیف، نماز جماعت و زیارات مىگذرانید.
ساده زیستى: مرجع بزرگوار، در زندگى بىآلایش و ساده بود. از تجمل و رفاه زاید دورى مىکرد. خوراکش را غذایى ساده تشکیل مىداد و در صرف وجوهات شرعى کاملا احتیاط مىنمود. از بسیارى کارهاى مشروع به خاطر منافات داشتن با روح زهد و تقوا دورى مىکرد. تواضع و فروتنى: آیت الله خویى در زندگى، تواضع را پیشه خود ساخته از کبر و غرور و عجب سخت بدش مىآمد و از کارهایى که رنگ و بوى بزرگ منشى و خود بینى داشت به شدت پرهیز مىنمود. با اینکه وى از مدرسان بزرگ جهان تشیع به شمار مىرفت و شاگردان و پرورش یافتگان مکتبش همه از پیشوایان فکرى جهان تشیع محسوب مىشدند و حوزه درسى ایشان از پر آوازهترین محافل علمى جهان اسلام بود، از مظاهر کبر و غرور دورى کرده و درِ خانهاش به روى همه باز بود. همه مىتوانستند شخصا با آقا ملاقات نموده و مسائل خود را با ایشان در میان بگذارند. تقید به زیارت: حضرت آیت الله خویى به زیارت حضرت امیر المومنین علیه السلام بسیار علاقه داشته و هر روز پیش از شروع درس به حرم مطهر رفته و پس از زیارت و عرض سلام براى تدریس به مسجد خضراء تشریف مىآوردند. اساتید آیت الله خویى پس از یادگیرى مقدمات نزد بزرگان و اساتید سطح، از جمله پدر بزرگوارش به تدریس کتب درسى فقه و اصول پرداخت و در 21 سالگى به درس خارج روىآورد و در فقه و اصول از خرمن دانش دانشوران نام آور حوزه نجف خوشهها چید و فیضهابرگرفت. مشایخ روایت آیت الله خویى در حالى که هنوز جوان بود موفق شد از بزرگان حوزه نجف اجازه نقل حدیث دریافت داشته و توسط آن، کتابهاى دانشمندان شیعه و سنى را روایت کند. یکى از این مشایخ، مرحوممیرزاى نائینى بود که بوسیله ایشان از استادش مرحوم محدّث نورى کتابهایى مانند: اصول کافى، من لا یحضره الفقیه، تهذیب، استبصار، وسائل الشیعة، بحار الأنوار، وافى و... را روایت مىنمود. اجازه دیگر ایشان، اجازه روایى علامه سترگآیت الله سید عبد الحسین شرف الدین عاملى صاحب المراجعات،( متوفاى 1377) بود که بواسطه ایشان کتابها و تألیفات دانشمندان اهل سنت را روایت مىکند. شاگردان آیت الله العظمى خویى در طول حیات پربار خویش حدود70 سال به تدریس دروس سطح و خارج، اشتغال داشته و قریب 50 سال هم برجستهترین و پربارترین محفل حوزه نجف را دارا بود و هزاران نفر از علما و فضلاى کشورهاى مختلف اسلامى از هند و افغان و پاکستان و ایران گرفته تا عراق و حجاز و لبنان و کشورهاى حاشیه خلیج فارس را در دامان خویش پرورش داده و به اقصى نقاط جهان فرستاده و تودههاى مسلمان را به سوى سعادت و هدایت رهنمون بوده است. آیت الله خویى و انقلاب اسلامى ایران از آغاز حرکت خروشان مردم مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى قدس سره در جهت نابودى رژیم طاغوت، از سال 1341 هجرى شمسى، که دولت با طرح مسأله انجمنهاى ایالتى و ولایتى در صدد اجراى نقشههاى ضد دینى خود برآمد، مراجع عالیقدر و علماى اعلام به طور یک پارچه نبرد بى امان خویش را با دولت حاکم شروع نمودند. یکى از این بزرگان آیت الله خویى بود که از آغاز نهضت با صدور اعلامیهها، پیامها و تلگرامها نقش خود را در پیشبرد حرکت اسلامى مردم ایران ایفا کرد. اقدامات ایشان که از مهرماه 1341 شمسى شروع شده بود همه حاکى از ژرف نگرى و عمق نظر ایشان است. وفات پس از96 سال حیات پر افتخار و بر جاى نهادن خدمات بزرگ دینى و دهها اثر جاویدان و تحمل فشارها و رنجها و مصیبتهاى فراوان در حکومت ظالمانه صدام و پس از یک سال دورى از جوار جد بزرگوارش امیر المؤمنین على علیه السلام و تبعید به کوفه, سرانجام فروغ فروزان زندگانى آیت الله العظمى خویى در عصر روز شنبه هشتم صفر1413 هجرى قمرى، براى همیشه خاموش شد و مسلمانان را با اندوهى جانکاه مواجه کرد. او که در زندگى به سان جدّش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به طاغوت عصر خود مبتلا شده بود، پس از وفات نیز به سرنوشت جده مظلومهاش حضرت زهرا سلام الله علیها مبتلا گشته و در نیمههاى شب با حضور مأموران امنیتى بعث، پیکر پاکش غریبانه و مظلومانه و بدون تشییع، پس از نماز توسط حضرت آیت الله حاج سید على سیستانى بوسیله چند تن از شاگردان و یارانش در مسجد خضرا به خاک سپرده شد. با انتشار خبر وفات ایشان گرچه با اعلام حکومت نظامى در نجف و کوفه و آماده باش نیروهاى نظامى در بغداد و شهرهاى مرکزى و جنوبى عراق، از برپایى هر گونه مراسمى جلوگیرى به عمل آمد, اما از نخستین ساعات بامداد روز نهم صفر صداى قرآن در تمام نقاط ایران طنین انداز شد و از سوى دولت جمهورى اسلامى سه روز عزاى عمومى اعلام گردید و در و دیوار شهرها و روستاها سیاه پوش شده و مردم به نوحه خوانى و عزادارى پرداختند. در کشورهاى مختلف جهان، از هند و کشمیر و افغانستان و پاکستان و بنگلادش و کویت و سوریه و لبنان و امارات خلیج فارس گرفته تا آمریکا و کانادا و انگلیس و تایلند نیز محافل یادبود مختلفى برگزار شد. و براستى او با این همه خدمات و آثار جاویدان نمرده و هرگز نخواهد مرد که:«العُلَماءُ باقُونَ ما بَقِی الدهرُ، أَعیانُهم مَفقودَة، و أَمثالُهُم فی القُلُوبِ مَوجودَة»
[ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 5:52 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |