دلیل اینکه خدای متعال، اخلاص را به بندگان خاصّش هبه کرده است و مخلصین عالم به درجات عالی رسیدند - که از سرّ حضرت حق، یعنی اخلاص، بهرهمند شدند - چیست؟ عرض کردیم حسب روایات، اخلاص سرّ خداست و ذوالجلال والاکرام این سرّ را به بندگان خودش، آن هم بندگان خاصّش مرحمت میکند.
دلیل اصلی و عمدهای که اولیاء خدا بارها و بارها برای قرب حضرت حق هم این مطلب را تذکار دادند، این است که مخلَصین عالم، از گناه دورند! گناه عاملی است بر این که انسان به آن مقام الهی سرّ حضرت حق، نرسد.
لذا در باب این که چرا یک عدّه به این مقام میرسند، وجود مقدّس مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبن ابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی» اگر کسی بخواهد به اخلاص کامل برسد، تنها راه، دوری کردن از گناهان است!
چه میشود مخلِصین عالم مخلَص میشوند؟ مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: دلیل این است که گناه نمیکنند. وقتی جدّی چشم، دست، زبان و یکیک اعضاء و جوارح گناه نکردند و بالجد از گناه دور شدند، آن موقع است که انسان لذّت عبادت مخلصین را میچشد.
اصلاً کسی که میخواهد دیگری عملش را ببیند، به تعبیر آن مرد عظیمالشّأن و الهی، سلطانالعارفین، آیتالله العظمی سلطانآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) غرق در گناه است؛ چون گناه یعنی آن چیزی که غیر از خدا باشد.
مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: مخلصین عالم به این خاطر به مقام اخلاص رسیدهاند که مراقبه کردند و اجتناب از گناه داشتند. دیدید پیش هر کدام از این بزرگان و اولیاء الهی که انسان میرود و میگوید: آقا چه کنم راه را سریع طی کنم؟ همه یک چیز میگویند و آن این که گناه نکنید. گاه انسان متعجّب میشود، میگوید: بله، گناه نکنم، امّا یک راه دیگری را به من نشان دهید! امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: راه دیگری ندارد، تنها راه همین است!
اگر میخواهی به اخلاص برسی، جزء مخلصین عالم شوی و برسی به آن مقامی که سرّ خداست - وقتی خدا سرّ قرار داده، معلوم است که به همه این مقام را نمیدهد. دیگر بالاتر از این نعمت که قلب کسی مرکز اخلاص شود، نعمتی نیست که خدا به بندهاش بدهد - راهش فقط و فقط دوری از گناه است «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی».
اگر انسان قرب الی الله میخواهد، باید دوری از گناه داشته باشد. اگر اخلاص میخواهد، با دوری از گناه است؛ یعنی کلید واژهی همه مطالبی که میتواند انسان را به اوج برساند، همین است. لذا نباید از این مقوله به شوخی بگذریم.
محک اخلاص
خدا حاج اسماعیل آقای دولابی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان می فرمودند: اگر خواستید امتحان کنید چه کسانی به مقام اخلاص رسیدند؛ یعنی کارشان فقط و فقط برای خداست، ببینید چقدر نسبت به مراقبه ی این که گناه نکنند، جدّی هستند. هر چقدر آنها نسبت به این مطالب جدّی شدند، بدانید طبعاً نسبت به مقام اخلاص نزدیکترند. این حال مخلصین عالم است!
پس راه رسیدن به اخلاص، این سرّ الهی از دیدگاه مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) این است: گناه نکن، به اخلاص میرسی!
چه زمانی انسان به کمال اخلاص می رسد و مقام مخلَصین عالم را پیدا کند؟ - إن شاءالله عرض میکنیم که اگر کسی به مقام اخلاص رسید، چه خصوصیّاتی برای او بهوجود میآید. یکی این است که روایات ما میفرمایند: آسمانها بر او سجده میکنند « وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِیَدِ الْمُخْلِص» - در فرمایش دیگری، حبیب خدا، طبیب دلها، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» آن موقعی که از محارم الهی اجتناب کند!
یعنی مقام اخلاص به ذکر و دعا نیست. فقط به این است که انسان گناه نکند و دوری از محارم داشته باشد. در این صورت است که پروردگار عالم آن سرّ الهی خودش یعنی اخلاص را به او مرحمت میکند.
در جلسات قبل عرض کردیم که چرا پروردگار عالم، اخلاص را به عنوان سرّ گفته و چیز دیگری را به عنوان سرّ بیان نفرموده است. به آن مباحث مراجعه بفرمایید. مگر آن سرّ عظمای حضرت حق را - با آن تعابیر و مسائلی که اولیاء هم تمثیلهایی زدند و عرض کردیم - به هر کسی میدهند؟! اگر بنا بود سرّ را به همه بدهند که دیگر سرّ نمیشد. به چه کسی میدهند؟ به آن کسی که گناه نکند و از محارم دور باشد«اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ». آنوقت ببیند که چقدر ذوالجلال والاکرام دربها را برای او باز میکند.
معنای اجتناب از گناه
آیتالله العظمی آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: گاهی پروردگار عالم برای امتحان کردن بندگانش، ابواب گناه را هم به وسیله ابلیس ملعون، جلوی آن ها قرار میدهد.
کنز خفی الهی، آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به نقل از آیتالله آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: اتّفاقاً آنها که میخواهند به سرّ عظمای خدا یعنی اخلاص برسند، بدانند که پروردگار عالم آنها را به ابوابی مبتلا میکند که در آن ابواب، امکان ورود به گناه است و اگر اجتناب کردند به اخلاص می رسند.
جالب است که در هر دو روایت هم لفظ اجتناب است. مولیالموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی» پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم فرمودند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ».
آیتالله العظمی آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: میرزای شیرازی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از برادر عرفانی و عالی خود آیتالله سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) پرسیده بودند: نظر شما راجع به اجتناب چیست که هرگاه میخواهند بگویند: از گناهان دور شوید، هم پروردگار عالم و هم در روایات، لفظ اجتناب را آورده اند؟
آیتالله العظمی سلطانآبادی بزرگ (اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار زیبا و نابی را بیان فرمودند، فرمودند: اجتناب این نیست که پروردگار عالم میخواهد بگوید: در مقابل گناه قرار نگیری! برعکس، یکدفعه میبینید یک معامله شیرین برایتان پیش میآید، هیچ کسی هم از آن معامله شیرین خبر ندارد و میتوانید راحت هم در آن معامله لقماتی را به دست بیاورید که صورت ظاهرش هم قانونی و حلال است امّا خودتان میدانید که این لقمه، لقمه حرام است. اجتناب یعنی این که پروردگار عالم میآورد آن را درب خانهات میگذارد، حالا شما باید بگویید: نه. اجتناب یعنی آن زمانی که شما تصمیم گرفتید دیگر گناه نکنید، برعکس میشود و وسایل گناه برای شما فراهم می شود.
بارها شده است که جوانهای عزیز به ما بیان فرمودند: آن موقعی که دیگر تصمیم میگیریم چشممان را کنترل کنیم و دیگر گناه نکنیم، برعکس، یک کسی با عشوه و رفتار آن چنانی در مقابل ما قرار میگیرد. اجتناب یعنی آن لحظه که گناه برایتان فراهم شد، گناه نکنید. آیا اجتناب یعنی این که گناه را برای شما برمیدارند؟! خیر، برعکس، گناه در مقابل شما قرار میگیرد و شما نباید انجام دهید.
«تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی» یعنی اگر خواستید در مقام مخلصین عالم قدم بگذارید و به سرّ عظمای حق پی ببرید، گناهان برای شما پشت سر هم یکی، دوتا، ده تا، صد تا، مدام میآیند و شما باید آن قدر قوی باشید که این گناهان را انجام ندهید و از آن ها دور شوید. به دست آوردن لقمه حرام در معامله های مختلف، برای شما پیش میآید. پولهای کلان جلوی پای شما قرار می گیرد. گاهی شاید تا آخر عمر هم هیچ احدی نفهمد. زمینه فراهم است، خودتان هستید و پروردگار عالم، اینجاست که باید اجتناب کنید؛ یعنی گاهی معاصی را جایی قرار میدهد که هیچ کس از آنچه که بین شما و خدا میگذرد، خبردار نمی شود.
باز شدن ابواب گناه!
لذا کنز خفی الهی، آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار عالی را داشتند. ایشان میفرمودند: به نظر میرسد اتّفاقاً گاهی برای انسانی که میخواهد به سمت پروردگار عالم برود و قرب الهی را بگیرد، ابواب ذنب، معاصی و محارم (حرامها) بیشتر باز میشوند. اینجاست که شما باید مراقبه و اجتناب کنید. اجتناب یعنی راه باز است، راحت هم میتوانید گناه کنید.
آشیخ رجبعلی خیّاط(اعلی اللّه مقامه الشّریف) راحت میتوانست گناه کند. منزل خالی بود، امّا خودش میگوید: وقتی آن دختر به من اعلان کرد، وحشت کردم و از منزل فرار کردم.
ابنسیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) جوانی بود که خدا جمال زیبا به او داده بود، ولی مقاومت کرد. شاگرد بزّاز بود. آنقدر شهوت بر آن زن غلبه کرده بود که هر روز میرفت، پارچه میخرید و هر بار شعله شهوت او زیادتر میشد. یک روز رفت، چند طاقه پارچه خرید - شیطان هم حمایت و کمکش کرد - گفت: من نمیتوانم بیاورم، بده شاگردت بیاورد. خودش به منزل رفت تا خود را مهیّا کند.
ابنسیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد، درب را زد، زن گفت: پارچه ها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن درب را بست و خود را در مقابل ابن سیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) با بی حیایی برهنه کرد و اعلان کرد که اگر با من نباشی فریاد میزنم که این میخواست با من عمل منافی عفّت انجام دهد.
ابنسیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) چه کند؟! گناه جلوی او ظاهر شده است. اینجاست که «اجْتِنَابُ الْمَعَاصِی» معنا میدهد. او توکّل به خدا کرد و از پروردگار عالم یاری خواست و به ظاهر اعلان کرد که من می-روم تا آماده شوم. به بیتالخلاء رفت، در آن جا از آن کثافات برداشت چون در قدیم چاهی نبود و آنها را برای کود حیوانی بر میداشتند- و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون آمد، زن دید آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفّن شده است، در را باز کرد و گفت: برو گمشو بیرون!
ابنسیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میتوانست به دامن گناه برود و بگوید: خدا! من دیگر چاره ای نداشتم، او میخواست داد بزند و بعد هم به ظاهر اظهار توبه کند، امّا این کار را نکرد. اجتناب از معاصی یعنی این که جلوی او گناه آماده بود، امّا او از آن دوری کرد.
آن مرد الهی و عظیمالشّأن، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: ایشان از گناه اجتناب کرد و رفت با یک درهم یا دیناری خود را شست و تمام شد، امّا در مقابل، پروردگار عالم به او چهها که نداد! طوری شد که ابنسیرین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هرجا میرفت بدون این که عطر بزند، بدنش بوی عطر میداد. تعبیر خواب پیدا کرد، ریاضیدان شد. یک شاگرد بزّاز از گناه اجتناب کرد، خدا مقامی به او مرحمت کرد که همان مقام مخلصین است.
لذا راه ورود به اخلاص، آن سرّ عظمای الهی، همین اجتناب از معاصی است؛ یعنی مهم این است که به گناه و حرام نه بگویی و محکم بایستی.
سرعت جوان در رسیدن به اخلاص
جالب این است که پیغمبر اکرم، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای مخلصین عالم چهار نشانه بیان می کنند و در نهایت هم میفرمایند: در جوان هاست که این نشانهها سرعت میگیرد و سرعت آن هم زیاد است.
جوانهای عزیز! فرزندان عزیزم! شما راحتتر میتوانید، چون طبیعی است گناه سراغ شما بیشتر میآید. گرچه سراغ همه میآید، امّا بیشتر سراغ جوان میآید. اگر جوان اراده قوی داشت و به گناه نه گفت، چنان پروردگار عالم او را بالا میبرد که اصلاً نمیشود حساب کرد.
آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که یکی دو تا جوان را انتخاب کرده بود تا آن ها را تربیت کند، به آیتالله العظمی دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: من میخواهم اینها طوری شوند که منِ احمد در مقابل اینها شاگردی کنم. آیتالله دزفولی تعجب کرده بودند، فرموده بودند: چطور؟ فرموده بودند: چون جوان در رسیدن به این مطالب سرعت می گیرد امّا همان طور که پیر در جسم پیر شده و نمیتواند خیلی حرکت کند، در آن حالت روحی هم دیگر نمیتواند آن سرعت را داشته باشد، مگر آن که کسی در جوانی یاد گرفته باشد، که چنین کسی در پیری هم این سرعت را دارد.
دیدید یک کسی در کبر سن هم هست، میگویند: در زمستان یخها را میشکند و در آب سرد میرود؛ چون از جوانی تمرین کرده بود، جسم عادت کرده است.
اگر انسان از جوانی اخلاص و دوری از گناه را تمرین کند، چه اوجی میگیرد! اگر راه اخلاص «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» و «اجْتِنَابِ الْمَعَاصِی» است، راه دیگرش این است که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: جوان میتواند سرعت بگیرد.
برای همین آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: من میخواهم کاری کنم که این دو نفر خلّص همه اولیاء الهی بشوند؛ چون جوان هستند.
پس گفتیم: این طور نیست که گناهی نباشد، اتّفاقاً گناهان جلوی پای انسان قرار می گیرند، امّا اگر از همان اوّل کنترل کردی و اجتناب از معاصی داشتی و محکم جواب نه دادی، برنده میشوی و راه رسیدن به اخلاص همین است.
نشانه های مخلص
پیغمبر اکرم، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «امّا عَلَامَةُ الْمُخْلِصِ فَأَرْبَعَةٌ» مخلصین عالم چهار نشانه دارند.
1- دلسوزی برای بندگان
اولین نشانه این است: «یَسْلَمُ قَلْبُهُ». مهم همین قلب است. می فرمایند: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ» . انسان نباید کسی را در این حرم الهی قرار دهد. از نشانههای مخلصین این است که قلب سلیم دارند - اصلاً راجع به قلب سلیم یک بحثی داریم که به فضل الهی بعدها که به آن برسیم، بیان می کنیم که قلب سلیم یعنی چه- یکی از نشانههای قلب سلیم این است که برای بندگان خدا خیر میخواهد و هیچگاه بد کسی را نمیخواهد؛ یعنی برای بندگان خدا دل میسوزاند.
شب ولادت حضرت ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیه و الثّناء) روایتی را خواندیم که وقتی از حضرت راجع به «لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» سؤال کردند و آنها طور دیگری گفتند، آن امام رئوف با یک حالت عصبانی و با صدای بلند جواب دادند: خیر، اینها نیست.
ذیل این مطلب شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفدا و سلام اللّه علیه)، نکته بسیار عالی و بکری را دارند، ایشان میفرمایند: دلیل این که گاهی معصومین(علیهم صلوات المصلّین) مطلبی را بلند بیان میکردند و داد میزدند درحالیکه مرکز رحمت و رأفت بودند، این است که دلشان میسوخت، آن ها خوبی را برای مردم میخواستند. اگر آن ها یک موقع هایی تشر میزدند، تشر آنها همان انذار است، «مُبَشِّراً وَ نَذیراً» که نکند بندگان خدا به گناه مبتلا شوند. چون آن ها خیرخواه امّت هستند.
مگر خود خدا به حبیبش نفرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ» حبیب من! بس است دیگر، داری خودت را به هلاکت میاندازی «أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ» که چرا اینها ایمان نمیآورند.
پس یکی از خصایص قلب سلیم این است که دلش میسوزد. گاهی دیدید پدر و مادر از روی دلسوزی این حالت را دارند. مثل الآن که زمستان است، اگر بچّه پای بخاری برود، میگویند: جیز است، اگر یک موقعی متوجّه نشود، گاهی روی دستش هم میزنند. آیا زدن روی دست دشمنی است؟ خیر، او را دوست دارند، به او عشق میورزند، نمیخواهند او بسوزد. او را میزنند که یادش باشد رفتن به سمت بخاری خطر است.
قلب سلیم این خصوصیّت را دارد. برای دیگران بد نمیخواهد. نمیگوید: برو خودت را در آتش بینداز. دلش میسوزد، میگوید: حیف است. اینها به سمت گناه نروند.
پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و مولیالموالی(علیه الصّلوة و السّلام) دلشان برای من و تو سوخته است. این حالت آن ها است. مخلصین عالم هم همین حال را دارند، قلبشان سلیم است.
به خدا قسم اینقدر پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و مخلصین برای ما دلسوزی کردند که یک مواقعی آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: وقتی آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می خواستند بفرمایند: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»، گاه میدیدیم آقا به حالت ده دقیقه نمیتوانستند ادامه دهند، دائم میگفتند: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّد ...»، « وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّد ...» ... و همینطور اشک اجازه نمیداد. یک مرتبه فرمودند: این دلسوزی نبیّ مکرّم و قلب سلیم پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جلوی چشمم میآید، کباب میشوم. این حبیب خداست. آن ها اینطور هستند.
چه کنیم مخلص شویم؟ «اجْتِنَابِ الْمَعَاصِی»، «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ». آنوقت چطور میشود که قلبمان سالم شود؟ معلوم است قلبی که در آن گناه و حرام نبود، به سمت قلب سلیم میرود، یعنی سالم می شود. اصلاً اسلام هم از سلم است، یعنی سالم است.
اگر گناه نکردی، سالم هستی. بعد ببین چه میشود! ملک مقرّب چنان با اشتیاق می آید که عرض کردم آسیّد هاشم حدّاد - که خودشان هم همینطور بودند فرمودند: آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را می دیدیم گاه در نماز با دست اشاره می کردند. می پرسیدیم: آقا چه هست؟ میفرمودند: ملائکهالله دور من هستند، رکوع میروم، به من رکوع میکنند. سجده میروم، به من سجده میکنند. قیام میکنم، رو به من قیام میکنند، نه رو به قبله. من برای این که حواسم پرت نشود، با اشاره دست می گویم بروید که حواسم به خدا باشد.
خدا علّامه طهرانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند، ایشان نکته بسیار نابی را به نقل از آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می فرمودند. می فرمودند: یک موقعی آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در اواخر عمر فرمودند: هرچه ما به این ملائکهالله میگفتیم بروید، نمیرفتند، میگفتند: ما با اشتیاق کامل مِن ناحیه الله مأمور هستیم، به شما سجده کنیم. بنده خدا این است. خدا هم فرموده است: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» اینها اشتیاق داشتند.
2- تسلیم بودن اعضا و جوارح
وقتی بنده خدا از گناه دور شد، قلبش سلیم شد و پاکِ پاک شد، دیگر معلوم است اعضاء و جوارح او هم تسلیم خداست. دیگر تسلیم گناه نیست، تسلیم خداست. لذا حضرت میفرمایند: دومین خصوصیت مخلص این است: «وَ یَسْلَمُ جَوَارِحُهُ» اعضاء و جوارحش تسلیم خداست.
وقتی گناه نبود، معلوم است تسلیم نور است. وقتی ظلمات نبود، معلوم است این حرم (قلب)، حرم خدا میشود. حرم که حرم خدا شد؛ چون جایگاه امر به اعضاء و جوارح قلب است، اعضاء و جوارح هم الهی و تسلیم خدا می شوند، دیگر تسلیم شیطان نیستند، دیگر تسلیم گناه و حرام نیستند.
آن مرد الهی، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار عالی را داشتند، میفرمودند: اینجاست که دیگر هر کسی خودش میتواند بفهمد که چقدر من به گناه علاقه یا تنفّر دارم.
در آن مباحث گناه بیان کردم، بعضی از اولیاء نمیتوانستند اسم گناه را به زبان بیاورند. مثلاً فقه تدریس میکردند امّا اسم زنا را بیان نمی کردند، میگفتند: آن عمل شنیع! یک بار اسم آن را میآوردند، دیگر میگفتند: نمیتوانم! آن ها از اسم زنا فراری و متنفّر هستند، چه برسد نعوذبالله نستجیربالله به فکر زنا. اسمش برای آن ها زشت جلوه میکند.
در مثال مناقشه نیست، دیدید وقتی کسی در عشقهای مجازی دنیا - که گاهی خیلی هم بدبخت میشوند - از کسی ضربه میخورد، میگوید: دیگر اسمش را هم نیاور. یا یک کسی به مواد مخدّرگرفتار شده بوده، حالا رفته آن دورهها را دیده جسمش پاک شده، میگوید: دیگر از اسمش بدم میآید و تنفّر دارم؛ چون هرچه ضربه خورده، همسر و بچّه هایش را از دست داده، از این مواد لعنتی بوده، حالا میگوید: دیگر از اسمش هم متنفّرم.
مخلصین عالم از اسم گناه هم بدشان میآید. لذا اعضاء و جوارح آن ها تسلیم خدا میشوند. وقتی اعضا و جوارح دیگر دست شیطان نبود، معلوم است دست کیست؟ دست خدا است. بالعکس اگر دست خدا نبود، دست شیطان است.
معلوم است اگر دست خدا باشد، این ید، یدالله میشود. این عین، عینالله میشود و این لسان، لسانالله میشود. میدیدیم امثال آیتالله حقشناس(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک روایتی را میخواندند، گاهی انسان این روایت را قبلاً خودش خوانده و به تعبیر طلبه ها منبرش هم رفته بوده امّا وقتی ایشان میخواند، کأنّ تازه بود، چرا؟ چون وقتی از قلب تسلیم شده خدایی بیرون بیاید این زبان هم زبان خدا میشود، بر دل می نشیند. ولو به این که لحظاتی به دل قسی من بنشیند بعد بروم فراموش کنم، امّا حداقل آن موقع چنان آرامش به انسان میدهد که احساس میکند برای اوّلین بار است که این مطلب را میشنود؛ چون از لسانالله بیرون آمده. لسانی که گناه نکند، لسان خدا میشود.
بلوتوث ها روشن!
این که امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: من از چهره آیتالله شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیشتر علم گرفتم، برای این است که وقتی وجه الله بشوی، همین طور میشود. آنوقت است که «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةٌ» نظر به چهره عالم عبادت میشود، چرا؟ چون این وجه عالم الهی و ربّانی، وجه خداست. این صورت دیگر صورت آشیخ محمّدعلی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) نیست، این وجه خدا است که نگاه به او علم میدهد.
البته آن طرف هم زمینهاش را باید داشته باشد، مثل بلوتوث . برای بلوتوث کردن باید بلوتوث طرف مقابل هم روشن باشد و گیرایی داشته باشد. با این موبایلهایی که اصلاً بلوتوث ندارند، نمیشود. اگر وجود انسان هم گیرایی نداشته باشد که نمیشود. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن گیرایی را داشت، آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم علم را می داد. خیلیها پیش آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودند، چرا نگرفتند؟!
این که وجه عالم مرکز عبادت میشود، همین است؛ چون صورت خدایی شده، زبان خدایی شده، چشم خدایی شده. عرض کردیم یک نگاه نافذ حاج میرزا علیاصغر هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن شخص را که خودش قمارباز قهار، تلکهبگیر و به تعبیری رئیس قماربازها بود، نجات داد. خودش میگوید چنان نگاه نافذ این مرد الهی روی قلبم اثر گذاشت که همین که داشت به سمتم میآمد، فهمیدم میخواهد یک خبرهایی شود.
البته خود ایشان هم ارادت به علما داشت. خودش میگفت: من هرجا عالم میدیدم، سریع تعظیم می کردم و می گفتم: سلام علیکم آقاجان! لذا یک نگاه نافذ این مرد الهی، او را دیگر از گناه بیرون آورد و تغییر داد. اینجاست که عین، عین الله النافذه میشود؛ چون اعضا و جوارح تسلیم خدا شده و این دومین خصوصیت مخلصین است.
3- خیرخواه بندگان
نشانه سومی که دارند، این است: «وَ بَذَلَ خَیْرَهُ» خیرخواه مردم هستند و بذل میکنند.
عرض کردم آیتالله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از جمهوری الآن (شاهآباد سابق) رد میشدند. وقتی وضعیّت آن خانمی را که به خاطر آن حالت مستی برهنهاش کرده بودند و خودکشی کرده بود و آنطور افتاده بود، دیدند، عبای خودشان را بر روی او انداختند و به او خیر رساندند، نگذاشتند حیثیت و آبروی او برود.
مرحوم سراج(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در مورد ایشان می فرمودند: گاه مخصوصاً آیتالله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میرفتند ببینند اگر کسی یک خورده از این وضع بدمستی که خودش در آنجا پیدا کرده، حالت پشیمانی دارد و وضعش بد است - دعای مادری، کسی پشت سر اوست - سریع او را ببرند و روی او کار کنند. خیرشان میرسید. یکی هم این که انسان خیر مادی اش برسد، کمک کند و دست دیگران را بگیرد. مخلصین عالم خیرشان به دیگران میرسد.
«وَ کَفَّ شَرَّهُ» و شرّش به هیچ عنوان به کسی نمیرسد و از بدی کردن خودداری میکند. مخلصین عالم این گونه هستند. اصلاً از بدی بدشان میآید، آن وقت چطور میتوانند بدی کنند؟!
آیتالله العظمی آسیّد احمد آقای خوانساری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) - که امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: ایشان اتقیالاتقیاء هستند - همسری داشتند که خیلی آقا را اذیّت میکرد. حتّی اگر در خانه آقا میآمدند، میگفتند: با آیتالله العظمی خوانساری کار داریم. میگفت: کدام آیتالله؟ بروید و به آقا فحاشی میکرد! گاهی آقا را با خاکانداز میزد. یک مرتبه دیدند سر آقا شکسته، به خصّیصینشان گفته بودند: این مرحمتی خانم است!
مرحوم فلسفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعریف میکردند: یکی از آقایان (ظاهراً آیتالله خندهآبادی) به ایشان گفته بود: آقا! شما چرا اینطور صبوری میکنید؟ طلاقش بدهید برود. گفته بودند: کجا رهایش کنم، بیچاره جایی را ندارد برود، من صبر میکنم! احساس میکردند اگر او را رها کنند، برایش شر میشود.
مخلصین عالم این گونه هستند. البته این امتحانها را خدا برای هیچ کسی نیاورد. یک موقع خانمی یک چیزی میگوید، آقا سریع موضعگیری میکند و نعوذ بالله ... . بشکند دست مردی که روی زنش بلند شود، او مرد نیست، نامرد است!
مخلصین عالم شرّشان به هیچ کس نمیرسد، مواظب هستند. این را پیامبر دارند می فرمایند. این فرمایش حبیب خدا، خاتم انبیاء، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است. این حال مخلصین عالم است. اگر بخواهیم این حال را پیدا کنیم، باید از گناه و همه بدیها دور بشویم. اگر خواستیم به خدا نزدیک شویم راهش فقط اخلاص است./917/د103/ص
به نقل از خبرگزاری رسا