سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

رهبر معظم انقلاب از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند  .
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند
 
 ».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند
  .


 در حوزه علمیه نجف اشرف
 

آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند  .


 در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند  . آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند  :
«
به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود
  . آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند
  .

در سال 1380ودر اردیبهشت ماه بود که همایش بین‏المللی حمایت از انتفاضه فلسطین با بیانات مهم و تاریخی مقام معظم رهبری در تهران افتتاح شد. وقتی معظم له درحال خروج از سالن همایش بودند، حجت‏الاسلام والمسلمین سید حسن‏نصراله، دبیر کل حزب‏اله لبنان، از جا برخاستند و خود را به رهبرمعظم انقلاب ‏رساندند و خم شدند و دستهای مبارک ایشان را بوسیدند. پس از سید حسن، رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، و بعد خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و افراد دیگری از حضار اطراف آقا حلقه زدند و هر یک به نحوی ابراز ارادت نمودند و از بیانات حکیمانه ایشان قدردانی کردند.وقتی از سید حسن نصراله سؤال شد،چه‏عاملی موجب گردید در این اجلاس رسمی و جهانی در برابر رهبرمعظم انقلاب‏ خم شوید و بر دستانش بوسه زنید؟ پاسخ دادند:
من تعمداً و با اخلاص کامل این کار را انجام دادم. دلیلش این بود که امسال ‏رسانه‏های جهانی مرا مرد سال نامیده و در کشورهای عربی هم، عنوان موفق‏ترین ‏رهبر جهان عرب را به من اختصاص داده‏اند. من از این القاب و عناوین خشنود نشدم؛ ولی در این جلسه مهم و بین‏المللی که سران نهضت‏های اسلامی و شخصیت‏های ‏سیاسی کشورهای اسلامی حضور داشتند و مراسم مستقیماً از تلویزیون در سراسرجهان پخش می‏شد،این کار را انجام دادم تا به تمام کسانی که مرا می‏شناسند بگویم:
من سرباز رهبر معظم انقلابم

زمانی که پوتین رئیس جمهور سابق و نخست‏وزیر فعلی روسیه به منظورشرکت در اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر به ایران آمده بود. توفیق یافت که ملاقاتی با رهبر عزیز ایران زمین داشته باشند.

پوتین ‏یکی از شخصیت‏های سیاسی سرشناس، تیزهوش، پرتلاش و صاحب‏نام درعرصه بین‏الملل است، و از جایگاه بالایی در سطح جهان و مقبولیت گسترده‏ای‏در کشور خود برخوردار است. در ان دیداری که با مقام معظم رهبری داشتندشدیداً تحت تأثیر شخصیت والای سیاسی و معنوی ایشان قرار گرفته و پس ازملاقات با اشاره به درایت و تیزبینی‏های ولی امر مسلمین جهان، می‏گویند:

حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی‏کرد تا این   اندازه ‏همه‏جانبه‏نگر باشد؛ ایشان حکیم و دانشمندی بزرگ است که تصمیم‏گیری‏ها وتنظیم همه سیاست‏های ایران، توسط اوست. با وجود درایت و هوشمندی رهبری‏ایران، هیچ خطری متوجه این کشور نمی‏شود. من در ملاقات با ایشان معنای‏واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی‏را که شنیده بودم فهمیدم. با عنایت به مطالعات گسترده‏ای که درباره حضرت مسیح‏داشته‏ام، در این ملاقات تمام ویژگی‏ها و خصوصیات حضرت مسیح را در وجودآیت‏الله خامنه‏ای دیدم و برایم متجلی شد

کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، پس از دیدار و ملاقات با مقام معظم‏رهبری، به هنگام ترک تهران در فرودگاه مهرآباد طی گفتگویی با خبرنگاران،نکات قابل توجهی درباره شخصیت معظم‏له بیان داشت: من با شخصیت‏های‏ مختلفی در جهان دیدار داشته‏ام؛ برخی از آنها مانند ژاک شیراک (رئیس جمهور سابق فرانسه)، گورباچف (رهبر شوروی سوسیالیستی قبل از فروپاشی شوروی) و... مراتحت تأثیر قرار داده بودند؛ ولی در ملاقات با رهبر ایران، احساس کردم تاکنون کسی ‏را مانند ایشان ندیده‏ام.شخصیت معنوی ایشان مرا گرفت و تحت تأثیر قرار داد. پیش خود فکر کردم، چرا شخصیتی مثل من باید دبیر کل سازمان ملل متحدباشد؟ همیشه معتقد بودم شخصیت‏های معنوی و عرفانی از مسایل سیاسی ‏آگاهی ندارند، اما در دیدار با آیت‏الله خامنه‏ای،ایشان را در اوج قداست و شخصیت سیاسی یافتم،تا آنجا که تمام شخصیت‏های سیاسی بزرگ که در ذهنم‏ بود و مرا جذب کرده بودند، همه را به فراموشی سپردم.
ایرانی‏ها و مسلمان‏ها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند. ای کاش ‏ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند.
حضرت آیةالله خامنه‏ای در این ملاقات قلب مرا تسخیر کردند

حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس موسسه پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار مسئولان و فرماندهان سپاه پاسداران با اشاره به ضرورت اطاعت از ولایت فقیه به عنوان نائب امام زمان(عج) اظهار داشت: بنده برای هر مسئله‌ای سوگند نمی‌خورم، ولی با این حال؛ به خدا قسم، من نعمتی به عظمت نعمت وجودی مقام معظم رهبری ندیده‌ام. 

در ادامه فرمودند: تقوا، روشن‌بینی، بزرگواری، دوراندیشی، حکمت و...، از جمله صفاتی است که خداوند همه را یکجا در وجود مقام معظم رهبری قرار داده است.

آیت‌الله مصباح یزدی با ابراز نگرانی از اینکه مبادا مسئولی به جای خدمت به مردم و انقلاب، به دنبال جاه و مقام باشد افزود: برخی افراد برای پیروزی انقلاب اسلامی، به زندان رفتند و دراین راه شکنجه‌ها تحمل کردند، ولی پس از پیروزی انقلاب، برای به دست آوردن پست‌های بالاتر، همان کاری را انجام دادند که سیاستمداران در دوره طاغوت انجام می‌دادند

محمد‌نبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی فارس «توانا»، توضیحاتی درباره دیدار اخیر خود با آیت‌الله سیستانی بیان کرد.

وی گفت: سفر به عراق هر چند یک سفر زیارتی بود، اما از قبل هماهنگی‌هایی انجام دادیم که به‌عنوان دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی با حضرت آیت‌الله سیستانی ملاقات داشته باشم و این ملاقات در نهایت تکریم و احترام انجام شد.

حبیبی با اشاره به اینکه حفاظت آیت‌الله سیستانی حفاظت سختی است و بحق هم با توجه به خطرات باید چنین باشد، اظهار داشت: از اولین مرحله آغاز حلقه حفاظتی ایشان، بدون هیچ‌گونه بازدید و بازرسی و معطّلی به محضر ایشان شرفیاب شدیم.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی با اشاره به سخنان آیت‌الله سیستانی در این دیدار گفت: از آنجا که ایشان یکی از مراجع تقلید شیعیان هستند، یک نوع کسب تکلیف و وظیفه نیز از ایشان پرسیدیم که فرمودند کسانی که می‌خواهند برای اسلام و مسلمین خدمت کنند «باید همه همتشان را در حول محور ولایت صرف کنند» و این جمله را دوبار تکرار کردند.

حبیبی ادامه داد: نکته‌ای که تا به حال رسانه‌ای نکرده‌ام این است که زمانی که صحبت از مقام معظم رهبری شد، ایشان با احترام و تکریم لفظ «آقا» را به کار گرفتند لذا زمانی که یک مرجع تقلید، مقام معظم رهبری را همچون سایر ارادتمندان «آقا» با تکریم و احترام ویژه خطاب می‌کنند، معنای ویژه‌ای دارد.

وی اظهار داشت: مایل بودم درباره مسائل داخلی ایران اگر آیت‌الله سیستانی لازم می‌دانند مطالبی بفرمایند که ایشان پاسخ عالمانه‌ای با این مضمون بیان کردند که «من در مورد ایران و سایر کشورهای اسلامی به منزله پزشک عمومی هستم بنابراین پزشک عمومی حق ورود به کار تخصصی پزشکی را ندارد، لذا شما در ایران باید به متخصص امور مراجعه کنید». ایشان خیلی متواضعانه ما را به متخصصین امر یعنی «مراجع داخل کشور» ارجاع دادند که بیان عالمانه زیبایی از ایشان بود و احساس من این بود که ایشان روی کلیات جهان اسلام تسلط ویژه دارند.

  توصیه

 در جمهورى اسلامى، هر جا که قرار گرفته‏اید، همان‏جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‏ى کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام   (رضوان الله‏علیه)، مرتب از من مى‏پرسیدند که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، مى‏خواهید چه کار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگى زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌کردم که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، به گوشه‌ایى بروم و کار فرهنگى بکنم .

وقتى از من چنین سؤالى کردند، گفتم اگر بعد از پایان دور? ریاست جمهورى، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتى، سیاسى گروهان ژاندارمرى زابل

 -حتى اگر به جاى گروهان، پاسگاه بود- من دست زن و بچه‏ام را می‌گیرم و مى‏روم! واللَّه این را راست مى‏گفتم و از ته دل بیان می‌کردم؛ یعنى براى من زابل مرکز دنیا مى‏شد و من در آن‏جا مشغول کار عقیدتى، سیاسى مى‏شدم!

به نظر من، بایستى با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت خداى متعال به کارمان برکت خواهد داد.


[ جمعه 90/11/14 ] [ 7:45 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): یا علی (علیه السلام) فی الزنا ست خصال: ثلاث منها فی الدنیا و ثلاث فی الآخره: فأما التی فی دنیا فیذهب بالبهاء و یُعَجل الفناء و یقطع الرزق و اما التی فی الآخره فسوء الحساب و سَخَط الرحمان و الخلود فی النار : اى على، زنا شش ویژگى در خود دارد که سه مورد آن در دنیا و سه مورد دیگر در آخرت است. امّا سه مورد دنیا؛ آبروی آدمى را از میان مى‏برد، مرگ را شتاب می بخشد و روزى را قطع مى‏کند. امّا سه مورد در آخرت: سختى حساب و خشم خداوند رحمان و جاودانه ماندن در آتش جهنّم را به دنبال دارد. ( میزان الحکمه ج5/ 7648 به نقل از بحار ج 79 ص 22)


[ جمعه 90/11/14 ] [ 7:35 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
 از ابن مسعود نقل شده است: «از پیامبر شنیدم که مى‏فرمود: هر گاه مردى در بیابان مرگبارى فرود آید و مرکب و زاد راه خویش را گم کند و در پى آنها بگردد تا گرما و تشنگى براو بى‏نهایت چیره گردد، به خود گوید، به مکان خویش باز گردم و در انتظار مرگ باشم؛ سر بر دست نهد و مرگ را چشم دارد پس دیده بگشاید و ناگاه مرکب و زاد خود را بیابد، چه اندازه شادمان خواهد شد؟! خداوند از تو به بنده مؤمن خویش فزونتر از این شادمان گردد.» (نهج الحق و کشف الصدق صفحه ‏375)
اللَّه أفرح بتوبة التّائب من الظّمآن الوارد، و من العقیم الوالد، و من الضّال الواجد فمن تاب إلى اللَّه توبة نصوحا أنسى اللَّه حافظیه و جوارحه و بقاع الأرض کلّها خطایاه و ذنوبه.خداوند از توبه توبه گذار بیشتر از تشنه‏اى که به آب در آید و عقیمى که بزاید و گم کرده‏اى که بیابد خوشحال مى‏شود هر کس بخدا از روى خلوص توبه برد، خداوند خطاها و گناهان وى را از یاد دو فرشته نگهبان و اعضاى وى و همه نقاط زمین ببرد.( نهج الفصاحه . مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم    صفحه 620 )  

[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 2:7 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
هر که دینش واعظ او نباشد موعظه سودش ندهد. هر که فساد را خوش دارد، قیامت را ناخوش دارد. هر کس کشته‏ى خویش مى‏درود و جزاى عمل خود مى‏بیند. به سلامت تن و آسایش دیروز مغرور مشو، که مدت عمر کوتاه است و دوام سلامت محال.
هر که پیروى هوا کند، دین به دنیا فروخته. ثمره‏ى دانشها عمل است.
برترین مردم کسى است که شهوت، دینش را تباه نکند. بهترین مردم کسى است که حرص را از دل براند و در اطاعت حق با هواى نفس مخالفت کند. بخیل نگهبان نعمت خویش و انباردار وارث است. هر که گرفتار طمع شود از تقوا بى‏بهره است.
هر که چون نعمتى یابد و زیاد خوشحال شود، به هنگام مصیبت بسیار بى‏تاب گردد. از گفتار بیهوده بپرهیز که عیب نهفته را آشکار، و دشمن خفته را بیدار مى‏کند. گفتار هر کس معرف عقل و فضیلت او است، پس اگر نیکو گفت اعانتش کن؛ و به سخن اندک قانع باش.
مرد را به گفتار شناسند و به عمل توصیف کنند. سخن را محکم و عمل را ستوده گردان. آدم پرحرف ملالت آور است و سائل سمج محروم.
ادامه مطلب...
[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 6:1 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

شفیق بن ابراهیم: پنج مسأله از هفتصد عالم پرسیدم همه یک جواب دادند: پرسیدم عاقل کیست؟ گفتند: آن که دل به دنیا نبندد، سؤال کردم: زیرک کیست؟ جواب دادند: آن که دنیا مغرورش نکند، گفتم:
بى‏نیاز کیست؟ گفتند: کسى که به آنچه خدا داده رضا دهد، گفتم:
فقیر کیست؟ گفتند: آن که دایم در فکر زیاد کردن است، پرسیدم بخیل کیست؟ جواب دادند: آن که حق خدا را ندهد.


[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 5:48 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

پنج چیز نشانه‏ى پرهیزگار است: 1- جز با کسى که در اصلاح دین به او کمک کند ننشیند. 2- شهوت و زبان را کنترل کند. 3-
مصیبتهاى بزرگ دنیایى را وبال (و کیفر گناه) داند و بر مصیبت کوچک دینى غمگین شود. 4- شکم را از حلال انباشته نکند مبادا دچار حرام گردد. 5- مردم را رستگار و خود را مقصر ببیند.


[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 5:46 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

طبیعت انسان حکم می کند که از کسی که گرفتاری و بلایی را از ما رفع کرده یا چیزی به ما داده تشکر کنیم و کدام گرفتاری بزرگتر ازاستبداد و کدام عطا ارزشمند تر از آزادی؟ وآیا نقش آخوند خراسانی در رفع آن ام المراض و کسب این مادرِ دواها قابل انکار است؟ اما اگر تشکر نکردیم چرا ناسپاسی نمودیم و نمکدان شکستیم و او را در معرض رگبار تهمت قرار دادیم؟ به کدام مذهب است این؟ بایّ کتاب ام بأیة سنة؟

یک نسبت ناصحیح که از اشنع تهمت ها نسبت به آخوند خراسانی است بحث فتوای آخوند در قتل شیخ فضل الله نوری است .
در همان اوان فتح تهران آخوند خراسانی تلگرافی را به تهران می فرستد که شیخ فضل الله از تعرض در امان باشد و حریم او حفظ شود که البته این تلگراف را عده ای بروز ندادند تا کار از کار گذشت. وقتی خبر قتل شیخ به آخوند می رسد او به زمین خورده و گفته اند عمامه اش را هم بر زمین کوبید. از آقا ضیاء الدین نوری که فرزند شیخ فضل الله و شاگرد خودش و رابط بین شیخ و آخوند بود می خواهد مجلس عزایی به پا دارد و خود هم علاوه بر شرکت در آن مجلس ترحیمی جداگانه به پا می دارد. مرحوم میرزا یوسف آقا مجتهد اردبیلی که از شاگردان آخوند است نقل می کند روزی به آخوند گفتم نامه ای از اردبیل رسیده که در آن سؤال کرده اند آیا شما شیخ فضل الله نوری را مفسد فی الارض و نتیجتا کافر و واجب القتل دانسته اید؟ آخوند تکذیب کرد و فرمود اگر در جامعه ای اشخاصی چون شیخ فضل الله نوری و ده ها مرتبه پایین تر از او مفسد فی الارض شمرده شوند در آن جامعه چه کسانی مصلح خواهند بود؟آیت الله شبیری زنجانی از قول مرحوم حایری فرمودند که آخوند به ایشان فرموده بود که وقتی شهادت شیخ را شنیدم متاثر و ناراحت شدم...

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/10/10 ] [ 12:38 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

یک تذکری می خواستم بدهم به خودم و دوستان در مورد جلساتی که در این ایام به یاد امام حسین(ع) شرکت کردیم، حالا هر کسی هر چند شب. آن چیزی که ما را کشید به اینجا محبّت بود. هیچ کس نمی تواند غیر از این بگوید، حب به الله و حب به اولیاء الله بود، بنابراین از این باید یک غیرت ناشی بشود . یک نگاه به گذشته مان بکنیم، یکی هم راجع به آینده مان. این مقدار باید اثر داشته باشد یا نه؟ نه اینکه ایّام دهه اول محرم و عاشورا گذشت همان آش و همان کاسه. – نعوذ بالله من همزات الشیاطین- خیال کردی بارَت را بستی؟ – نعوذ بالله- وقتی بارمان را بسته ایم و این محبت ها کارساز است که یک نگاه به گذشته بکنیم، برویم دنبال جبران مافات و از این طرف مراقبت و مواظبت نسبت به آینده مان بکنیم.می خواستم به خودم و دوستان یک توصیه بکنم: نگذاریم این بی اثر بماند ، این محبت را نگهش داریم، از این ناشی بشود غیرت و آن غیرت برای من و شما کارساز است برای قیامت.

 


[ شنبه 90/9/19 ] [ 4:41 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»

پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین می گویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری کنندگان از یاری اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.

معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.

هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است ] . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.

آگاه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش.

هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.


[ سه شنبه 90/8/24 ] [ 12:11 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

 

  ‏یک سال دیگر از عمر ما گذشت. شما جوانان، رو به پیرى و ما پیران، رو به مرگ پیش مى‏رویم. در این یک سال تحصیلى، شما به حدود تحصیلات و اندوخته‏هاى علمى خود واقفید، مى‏دانید چقدر تحصیل کرده و تا چه اندازه پایه‏هاى علمى خود را بالا برده‏اید؛ لیکن راجع به تهذیب اخلاق، تحصیل آداب شرعیه، معارف الهیه و تزکیه نفس چه کردید و چه قدم مثبتى برداشتید؟ هیچ به فکر تهذیب و اصلاح خود بودید و در این زمینه برنامه‏اى داشتید؟ متأسفانه باید عرض کنم کار چشمگیرى نکردید و در جهت اصلاح و تهذیب خود قدم بلندى بر نداشتید  .

حوزه‏هاى علمیه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمى، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است؛ راهنماى اخلاق و مربى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامه‏هاى اخلاقى و اصلاحى، کلاس تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهیه که مقصد اصلى بعثت انبیا علیهم السلام مى‏باشد، باید در حوزه‏ها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراکز علمى به این گونه مسائل لازم و ضرورى کمتر توجه مى‏شود. علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مى‏رود و بیم آن است که حوزه‏هاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق، مربیان مهذب و آراسته و مردان الهى تربیت کنند و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى که مورد عنایت قرآن کریم و نبى اعظم صلی‌الله علیه و آله و سلم و سایر انبیا و اولیا علیهم السلام است، باقى نگذارد. خوب است فقهاى عظام و مدرسین عالی‌مقام که مورد توجه جامعه علمیه مى‏باشند، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند. محصلین حوزه‏ها نیز لازم است در کسب ملکات فاضله و تهذیب نفس کوشش کرده، به وظایف مهم و مسؤولیت‌هاى خطیرى که بر دوش آنان است، اهمیت دهند  .



ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 90/8/11 ] [ 12:21 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 126169