سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

شفیق بن ابراهیم: پنج مسأله از هفتصد عالم پرسیدم همه یک جواب دادند: پرسیدم عاقل کیست؟ گفتند: آن که دل به دنیا نبندد، سؤال کردم: زیرک کیست؟ جواب دادند: آن که دنیا مغرورش نکند، گفتم:
بى‏نیاز کیست؟ گفتند: کسى که به آنچه خدا داده رضا دهد، گفتم:
فقیر کیست؟ گفتند: آن که دایم در فکر زیاد کردن است، پرسیدم بخیل کیست؟ جواب دادند: آن که حق خدا را ندهد.


[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 5:48 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

پنج چیز نشانه‏ى پرهیزگار است: 1- جز با کسى که در اصلاح دین به او کمک کند ننشیند. 2- شهوت و زبان را کنترل کند. 3-
مصیبتهاى بزرگ دنیایى را وبال (و کیفر گناه) داند و بر مصیبت کوچک دینى غمگین شود. 4- شکم را از حلال انباشته نکند مبادا دچار حرام گردد. 5- مردم را رستگار و خود را مقصر ببیند.


[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 5:46 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

طبیعت انسان حکم می کند که از کسی که گرفتاری و بلایی را از ما رفع کرده یا چیزی به ما داده تشکر کنیم و کدام گرفتاری بزرگتر ازاستبداد و کدام عطا ارزشمند تر از آزادی؟ وآیا نقش آخوند خراسانی در رفع آن ام المراض و کسب این مادرِ دواها قابل انکار است؟ اما اگر تشکر نکردیم چرا ناسپاسی نمودیم و نمکدان شکستیم و او را در معرض رگبار تهمت قرار دادیم؟ به کدام مذهب است این؟ بایّ کتاب ام بأیة سنة؟

یک نسبت ناصحیح که از اشنع تهمت ها نسبت به آخوند خراسانی است بحث فتوای آخوند در قتل شیخ فضل الله نوری است .
در همان اوان فتح تهران آخوند خراسانی تلگرافی را به تهران می فرستد که شیخ فضل الله از تعرض در امان باشد و حریم او حفظ شود که البته این تلگراف را عده ای بروز ندادند تا کار از کار گذشت. وقتی خبر قتل شیخ به آخوند می رسد او به زمین خورده و گفته اند عمامه اش را هم بر زمین کوبید. از آقا ضیاء الدین نوری که فرزند شیخ فضل الله و شاگرد خودش و رابط بین شیخ و آخوند بود می خواهد مجلس عزایی به پا دارد و خود هم علاوه بر شرکت در آن مجلس ترحیمی جداگانه به پا می دارد. مرحوم میرزا یوسف آقا مجتهد اردبیلی که از شاگردان آخوند است نقل می کند روزی به آخوند گفتم نامه ای از اردبیل رسیده که در آن سؤال کرده اند آیا شما شیخ فضل الله نوری را مفسد فی الارض و نتیجتا کافر و واجب القتل دانسته اید؟ آخوند تکذیب کرد و فرمود اگر در جامعه ای اشخاصی چون شیخ فضل الله نوری و ده ها مرتبه پایین تر از او مفسد فی الارض شمرده شوند در آن جامعه چه کسانی مصلح خواهند بود؟آیت الله شبیری زنجانی از قول مرحوم حایری فرمودند که آخوند به ایشان فرموده بود که وقتی شهادت شیخ را شنیدم متاثر و ناراحت شدم...

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/10/10 ] [ 12:38 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

یک تذکری می خواستم بدهم به خودم و دوستان در مورد جلساتی که در این ایام به یاد امام حسین(ع) شرکت کردیم، حالا هر کسی هر چند شب. آن چیزی که ما را کشید به اینجا محبّت بود. هیچ کس نمی تواند غیر از این بگوید، حب به الله و حب به اولیاء الله بود، بنابراین از این باید یک غیرت ناشی بشود . یک نگاه به گذشته مان بکنیم، یکی هم راجع به آینده مان. این مقدار باید اثر داشته باشد یا نه؟ نه اینکه ایّام دهه اول محرم و عاشورا گذشت همان آش و همان کاسه. – نعوذ بالله من همزات الشیاطین- خیال کردی بارَت را بستی؟ – نعوذ بالله- وقتی بارمان را بسته ایم و این محبت ها کارساز است که یک نگاه به گذشته بکنیم، برویم دنبال جبران مافات و از این طرف مراقبت و مواظبت نسبت به آینده مان بکنیم.می خواستم به خودم و دوستان یک توصیه بکنم: نگذاریم این بی اثر بماند ، این محبت را نگهش داریم، از این ناشی بشود غیرت و آن غیرت برای من و شما کارساز است برای قیامت.

 


[ شنبه 90/9/19 ] [ 4:41 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»

پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین می گویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری کنندگان از یاری اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.

معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.

هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است ] . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.

آگاه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش.

هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.


[ سه شنبه 90/8/24 ] [ 12:11 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

 

  ‏یک سال دیگر از عمر ما گذشت. شما جوانان، رو به پیرى و ما پیران، رو به مرگ پیش مى‏رویم. در این یک سال تحصیلى، شما به حدود تحصیلات و اندوخته‏هاى علمى خود واقفید، مى‏دانید چقدر تحصیل کرده و تا چه اندازه پایه‏هاى علمى خود را بالا برده‏اید؛ لیکن راجع به تهذیب اخلاق، تحصیل آداب شرعیه، معارف الهیه و تزکیه نفس چه کردید و چه قدم مثبتى برداشتید؟ هیچ به فکر تهذیب و اصلاح خود بودید و در این زمینه برنامه‏اى داشتید؟ متأسفانه باید عرض کنم کار چشمگیرى نکردید و در جهت اصلاح و تهذیب خود قدم بلندى بر نداشتید  .

حوزه‏هاى علمیه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمى، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است؛ راهنماى اخلاق و مربى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامه‏هاى اخلاقى و اصلاحى، کلاس تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهیه که مقصد اصلى بعثت انبیا علیهم السلام مى‏باشد، باید در حوزه‏ها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراکز علمى به این گونه مسائل لازم و ضرورى کمتر توجه مى‏شود. علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مى‏رود و بیم آن است که حوزه‏هاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق، مربیان مهذب و آراسته و مردان الهى تربیت کنند و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى که مورد عنایت قرآن کریم و نبى اعظم صلی‌الله علیه و آله و سلم و سایر انبیا و اولیا علیهم السلام است، باقى نگذارد. خوب است فقهاى عظام و مدرسین عالی‌مقام که مورد توجه جامعه علمیه مى‏باشند، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند. محصلین حوزه‏ها نیز لازم است در کسب ملکات فاضله و تهذیب نفس کوشش کرده، به وظایف مهم و مسؤولیت‌هاى خطیرى که بر دوش آنان است، اهمیت دهند  .



ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 90/8/11 ] [ 12:21 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

جان پرور است قصه ارباب معرفت              رمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگو

... من یکی از کلمات قصار آن جناب را که جمله ای بسیار بلند است یادآور می شوم: «ما کاری مهم تر از خود سازی نداریم». خداوند درجاتش را متعالی بفرماید که لفظ «ابد» را بسیار بر زبان می آورد و در مجالس افادات خویش، چه بسا این جمله کوتاه و سنگین و وزین را به ما القا می فرمود، که ما ابد در پیش داریم؛ هستیم که هستیم «انما تنتقلون من دار الی دار».

انسان، از بین رفتنی نیست، باقی و برقرار است؛ منتها به یک معنی لباس عوض می کند و به یک معنی جا عوض می کند؛ از رحم مادر به دامان مادر، به گهواره، به مکتب، به مدرسه و... .

انسان موجودی است ابدی و بر اساس قرآن و عرفان و برهان، علم و عمل، انسان سازند. علم و عمل جوهرند، عرض نیستند. و حقیقتاً سرشت گوهر روان می شوند، غذای جان می گردند؛ آن چنان که آّب و نان، غذای بدن می شوند و غذا مطلقاً چه مادی و چه روحانی، از خدمه اسم شریف باقی هستند.

«الباقی» یکی از اسماء الله سبحانه است و غذا از خدمه اسم باقی می باشد. یعنی غذای جسمانی سبب بقای بدن و غذای روحانی سبب بقای نفس ناطقه انسانی است. با این ویژگی که غذای جان پرور، از ماورای طبیعت است و دستخوش حوادث طبیعت قرار نمی گیرد، باد و باران در او اثر نمی گذارند، آب و خاک سبب اضمحلال و متلاشی شدن آن نمی گردند و همچنین سایر امور مادی نمی توانند دست تصرف به سوی ماورای طبیعت دراز کنند.

غذایی که طعمة جان می شود اتحاد وجودی با نفس ناطقه که فراتر از طبیعت است، پیدا می کند و برای همیشه باقی و برقرار می ماند. پس انسان، روز و شب در طریق ساختن خویش برای «ابد» است.

این انگیزه و هدف و ایده، همواره در مد نظر اولیای الهی بوده و هست و ریشه عرفان عملی، همین حقیقت است.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/6/28 ] [ 8:18 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

دو. آن. شولتس روان شناس آمریکایی، انسان رشدیافته را از نظر شخصیتی انسانی می داند که نیازهای سطوح پایین را پشت سرگذاشته و درصدد استفاده از تواناییها و قابلیتهای خود وبه دنبال به فعلیت رساندن خویشتن و تحقق خویش است.(روانشناسی کمال-دو آن شولتس-ترجمه گیتی خوشدل)
از نظر اریک فروم نیز انسان رشد یافته "انسانی است که نیازهای روانی اش را از راههای زاینده و خلاق ارضا می کند".(مکتب ها ونظریه های روان شناسی - دکتر شاملو)
از نظر روانشناسی قطعی ترین عامل رشد انسان میزان ارزشی است که هر فرد برای خود قائل است
اگر افراد در ارزشمندی خودشان تردید داشته باشند در رسیدن به زندگی عاطفی موزون ناتوان میشوند.اینگونه افراد بشدت از اینکه ناتوانایی هایشان آشکار شود هراسناکند.
یکی از عواملی که این ترس را از بین می برد کسب موفقیت
است.
و برای رسیدن به موفقیت، تغییر مثبت
لازم است.تغییر مثبت و سازنده تغییری است که یک گام به جلو (و یا یک پله به بالا) و ناشی از تفکر و اندیشه مثبت باشد.

هر انسانی از اینکه امروز یک گام جلوتر از دیروز باشد احساس خشنودی و رضایت میکند.
احساس رضایت در نتیجه کنار گذاشتن عادتها و سبک نامطلوب زندگی گذشته و جایگزین کردن سبکهای رفتاری جدید بدست می آید چراکه یک حرکت روبه جلو نشانه تغییرمثبت است.

اگر کسی به دلایل مختلف مثل نداشتن برنامه ریزی ، هدف و یا انگیزه ،چندین بار تجربه شکست و ناکامی داشته باشد و از تغییر مثبت و پیشرفت فاصله بگیرد واحتمالا مورد سرزنش دیگران نیز قرار گیرد، احساس درماندگی می کند و فکر می کند دیگر هرگز نمیتواند موفق بشود و این احساس به افسردگی
منجر میشود.

آمارها نشان می دهند میزان افسردگی در زنان دوبرابر مردان است. یکی از عوامل مهم ایجاد افسردگی نداشتن تجربه موفقیت است.


مادران افسرده در اکثر موارد فرزندانی افسرده دارند. فراموش نکنیم که طراوت و نشاط خانواده با شادابی و روحیه خوب مادران ارتباط جدی دارد.

یک هدف  و برنامه (خصوصا در سبک زندگی )، یک تغییر و بالاخره یک تجربه موفقیت بیشترین تاثیر را در بهبود چنین شرایطی دارد.از هدف های آسان و آشکار شروع کنید.

یکی از اهداف آسان ،تغییر مثبت در حجاب و پوشش اسلامی است.خصوصا دختران و بانوانی که علیرغم پاکیهای درونی وانجام برخی عبادات ، یا رعایت حجاب را ضروری نمیدانند و یا به خاطر اینکه تاکنون حجاب کاملی نداشته اند از آنکه بخواهند از این به بعد رعایت کنند از سرزنش یا واکنش دیگران می ترسند، این تغییر را از دست ندهند.

یکی از عوامل موثری که این شادابی را برای  زنان ایجاد می کند تغییرات مثبت است ارتقاء سطح و سبک حجاب اسلامی یکی از آنها است تغییر در برنامه عبادت فردی (اضافه کردن خواندن یک دعای نیم صفحه ای بعد از هر نماز به سلیقه خودتان) ،دیگر برنامه های معنوی مثل زیارت ها وتغییر مثبت در برنامه های مطالعه، ورزش، سلامت وتغذیه و...(هرچند کوچک) موثر است. سعی کنید از تاثیر همه آنها به تدریج استفاده کنید.

وقتی کسی شما را در پوشش جدید و حجاب کاملتر می بیند به سادگی می فهمد که شما صاحب تفکر جدیدی از جنس مثبت شده اید و چیزی به شما اضافه شده که از اندیشه ی معنوی شما ریشه گرفته. معنویت برای همه قابل ستایش است.

خانمی که از امروز حجابش را رعایت می کند حتی از دید اکثر افراد بدون طرز تفکر دینی  نیز قابل تحسین است چرا که ظاهر معنوی و دینی و خانم هایی  که در حریم حجاب هستند از نظر همه قابل احترامند.
هر حرکت رو به جلو یک گام ما را به نشاط و آرامش بیشتر نزدیکتر میکند.

کمتر شنیده ام کسی در نقش حجاب در حفظ حرمت زن و پاکی جامعه تردید داشته باشد ولی بعضی از افراد آن را تکلیف دشواری می دانند.( البته بعضی ها با خیلی چیزها به دلایل روحی و روانی سر نا سازگاری ومخالفت دارند وهرچند این اختلال در اکثر موارد قابل حل است،به فکر بهبود ودرمان نیستند. که آنها مخاطب من نیستند.)

اگر خودتان حجاب را انتخاب کنید وبدانید (وبه خود یادآوری کنید) که حفظ حجاب دستور خداوند وموجب رضایت خدا است قدم گذاشتن در این راه اندیشمندانه ، احساس نشاط ،آرامش و رضایت به شما میدهد.
همانطور که بدیها و نا پاکی ها ملکوت ما را سیاه و تاریک می کند پاکی ها نیز اثری مثبت و نورانی در ملکوت ما و البته ملکوت عالم دارند هرچند که کسی آن را انکار کنند. میتوانید امتحان کنید.

در این کار به هیچ وجه از ریا نترسید و بگذارید تحسین دیگران به خاطر اندیشه، انتخاب تازه، رشد و اضافه شدن، موفقیت و معنویت شما باشد.

 

شهاب مرادی

 


[ جمعه 90/4/10 ] [ 7:4 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

-   دراویش آمده بودند توی حجره‌های فیضیه‌ و جا خوش کرده بودند. هیچ‌کس هم حریف‌شان نبود   .یک بار روح‌الله با یکی از دراویش جر و بحثی کرد و یک سیلی آبدار گذاشت در ِ گوشش. حالا دیگر حریف‌شان می‌شدند. بیرونشان هم کردند   .

-   کسی را نپسندیده بود. الّا دختر آقای ثقفی، که او هم رضایت نمی‌داد. با صحبت‌های زیاد و چند بار خواب دیدن، بالأخره حاضر شد با آقا روح‌الله ازدواج کند   . عقد را در حرم حضرت عبدالعظیم خواندند و ماه مبارک یک عروسی ساده گرفتند. همان اول به خانم گفت: هر کاری می‌خواهی بکن، فقط گناه نکن   .

 -       آقای بروجردی بی‌مشورت آقا روح‌الله موضع نمی‌گرفت. وقتی هم می‌خواست پیش شاه نماینده بفرستد، او را می‌فرستاد   .آقا روح‌الله از پیش شاه برگشته بود و داشت گزارش می‌داد: نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم ولی ابهت من شاه را گرفته بود و بر حرف‌هایش مسلط نبود. 

  

ادامه مطلب...

[ جمعه 90/4/10 ] [ 6:28 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

رُوِیَ عَن عَلیٍّ علیه السّلام قال:
الزَّاهِدُ فِی الدُّنْیَا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَهُ وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلَالُ شُکْرَه  [1]    .

 
ترجمه حدیث:
زاهد در دنیا کسی است که کار حرام بر صبرش غلبه نکند، و مشغول شدن او به حلال بر شکرش غلبه نکند.

شرح حدیث: در این روایت کوتاه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) زاهد را از نظر امور دنیایی‏اش تعریف می­فرمایند، نه زهد را. ایشان در تعریف زاهد دو جمله بیشتر نمی­فرمایند که برگشت این دو جمله، به یک هسته مرکزی است که در ادامه آن را عرض خواهم کرد. شخص زاهد (پارسا) در دنیا چه کسی است؟

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/3/30 ] [ 8:39 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 95
کل بازدیدها: 128633