سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

 

محمّد بن مسلم مى‏گوید: نزد امام صادق- علیه السّلام- بودم که معلّى بن خنیس با حال گریان، وارد شد، حضرت پرسید: چرا گریه مى‏کنى؟! گفت: دم درب، جماعتى هستند که مى‏پندارند شما هیچ فضل و برترى بر آنان ندارید. و شما و آنان مساوى هستید. حضرت مدتى سکوت کرد و سپس یک طبق خرما خواست و از میان آنها یک خرما برداشت و هسته‏اش را در آورد و خورد و آن هسته را نیز در زمین کاشت و رویید و میوه آورد. یکى از آنها را دو نیمه کرد و خورد و از میان آن، ورقه‏اى در آورد و به معلّى داد و فرمود: بخوان. در آن نوشته شده بود:
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لا إِلهَ إِلَّا الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله، على المرتضى [و] الحسن و الحسین، و على بن الحسین، (همه ائمه (ع) را شمرده بود) یکى یکى تا حسن بن على و فرزندش (امام زمان- عجل الله تعالى فرجه الشریف-) اثبات الهداه: 5/ 411، حدیث 146


[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 1:21 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

حسین بن زید مى‏گوید: به امام صادق- علیه السّلام- گفتم مرا از فرمایش خداوند متعال به حضرت ابراهیم که فرمود: «اولم تؤمن» آگاه کن. حضرت فرمود:
دوست دارى که مانند آن را ببینى؟
گفتم: بلى.
پس چاقویى برداشت و برخاست و کبوتر و کلاغ و طاوس و بازى را ذبح کرد و آنها را قطعه- قطعه نمود و به هم مخلوط کرد و بعد یک- یک آنها را ندا داد.
دیدم که گوشتها بعضى به یک دیگر چسبیدند و دوباره همان پرندگان، به وجود آمدند .                        جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص: 447


[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 1:17 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

 ولید بن صبیح مى‏گوید: شبى نزد امام صادق- علیه السّلام- بودیم که درب خانه زده شد. حضرت به کنیز خود فرمود: ببین کیست؟ کنیز بیرون رفت و بعد آمد و گفت: عمویت عبد اللَّه بن على است.
حضرت فرمود: (بگو) داخل شود و به ما هم گفت که به اطاق دیگرى برویم.
ما به آن اطاق رفتیم و صدایى شنیدیم و خیال کردیم صداى یکى از همسران حضرت مى‏باشد لذا بسیار به هم نزدیک شدیم. وقتى که وارد شد، رو به امام صادق- علیه السّلام- نمود و هر چه از دهانش در آمد گفت و سپس رفت. ما نیز بیرون آمدیم. پس حضرت، از همان جایى که سخنش را قطع کرده بود، دوباره شروع کرد.
یکى از ما گفت: او با تو رفتارى کرد که گمان نمى‏کردیم کسى بتواند با شما آن گونه رفتار کند، تا اینکه نزدیک بود بیرون بیاییم و او را بزنیم.
حضرت فرمود: آرام باشید و میان ما داخل نشوید. پاسى از شب که گذشت باز درب کوبیده شد. حضرت به کنیز خود گفت: ببین کیست؟ کنیز رفت و برگشت و گفت: عمویت عبد اللَّه بن على است.
امام به ما فرمود: به جایى که بودید بر گردید. بعد به او اذن دخول داد. پس عمویش با ناله و گریه وارد شد و مى‏گفت: اى پسر برادر! مرا ببخش، خداوند تو را ببخشد. از من بگذر خدا از تو بگذرد.
فرمود: خدا تو را ببخشد، اى عمو! چه چیزى تو را به این کار واداشته است؟
                     گفت: وقتى که به رختخواب خود رفتم، دو مرد سیاه و بد هیبت آمدند و مرا بستند. یکى به دیگرى گفت: او را به جانب آتش ببر. او نیز مرا به سوى آتش مى‏برد که از مقابل رسول خدا گذشتم. گفتم اى رسول خدا! نمى‏بینى با من چه مى‏کنند؟
فرمود: مگر تو نبودى که به فرزندم آن چیزها را شنواندى؟! گفتم: یا رسول الله! دیگر این کار را نمى‏کنم. پس دستور داد مرا رها کردند و هم اکنون، درد بندها را احساس مى‏کنم.
ابو عبد اللَّه- علیه السّلام- فرمود: وصیت کن.
گفت: به چه وصیت کنم؟ مالى ندارم، عیالمند و مقروض هستم.
حضرت فرمود: قرض تو به عهده من و خانواده‏ات نیز با خانواده من. پس وصیت کن. پس ما هنوز از مدینه خارج نشده بودیم که او مرد و حضرت قرضش را داد و خرج خانواده‏اش را نیز تقبل کرد و دختر او را به ازدواج پسر خود در آورد    جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص: 446


[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 1:12 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

عبد الرحمن بن حجاج مى‏گوید: بین مکه و مدینه با امام صادق- علیه السّلام- بودم که حضرت، بر استرى و من بر الاغى سوار بودم و شخص ثالثى همراه ما نبود.
پرسیدم: سرورم! نشانه امام چیست؟
فرمود: اى عبد الرحمن! اگر به این کوه بگوید: حرکت کن، حرکت مى‏کند.
مى‏گوید: به خدا سوگند! به کوه نگاه کردم و دیدم در حال حرکت است.
حضرت به آن نظرى افکند و فرمود: تو را قصد نکرده بودم‏. بحار الانوار: 47/ 101، حدیث 123.به نقل از  جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص: 446


[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 1:12 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

على علیه السّلام میفرمود:

الحقّ اوسع الاشیاء فی التّواصف و اضیقها فی التّناصف

در مقام حرف زدن، میدان سخنرانى، در توصیف حق و تمجید عدل، بسیار وسیع و پهناور است، گوینده قادر است مرکب گفتار را از هر طرف بتازد و باحترام آن از هر درى سخن بگوید. ولى در مقام عمل، میدان حق و عدل بى‏اندازه تنگ و طاقت‏فرسا است و بکار بستن آن بسى دشوار و مشکل است.


[ جمعه 90/12/12 ] [ 7:38 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

در احوال آیت الله سید علی قاضی نوشته اند: کثرت سجده و انقطاع او به گونه ای بود که گاهی شاگردان خدمتشان می رسیدند و او آن قدر در سجده بود که آنها ناامید شده و برمی گشتند. عبادت شبانه کلامش را نافذ و آتشین کرده بود و با جمله ای دلی را می ربود. "دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان"

و علامه طباطبایی با همان عبارت، شوری در دل می بیند و تا آخر در محضرش به کسب فیض می نشیند و دست از او بر نمی دارد.

آقای قاضی بر انس با قرآن تاکید بسیار داشتند، از جمله در نامه ای به یکی از شاگردانشان این چنین می فرماید:«علیکم بقراء ةالقرآن الکریم فی اللیل بالصوت الحسن الحزین فهو شراب المومنین» "بر شما باید به قرائت قرآن کریم در شب، با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن شراب مؤمنین است"

و می فرمودند:"و آن قرة العیون مخلصین را همیشه در چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صوت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی"

و ظاهر آداب ایشان بر این قرار داشته که با قرآن استخاره نمی کردند و به شاگردانشان هم می فرمودند:"بنده، به قرآن کریم استخاره نمی کند"

و به شاگردانش آیت الله علی محمد بروجردی می گوید:"هیچ گاه از قرآن جدا مشو"

آیةالله کشمیری نقل کرده است: " آقای قاضی سجده های طولانی داشت و معمولا قبل از خواب "مسبحات" را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر وعصر را تجویز می کرد"

علامه طباطبایی فرموده اند:"... سوره های مسبحات که با یسبح و سبح شروع می شود پنج عدد است: سوره های حدید، حشر، صف، جمعه،و تغابن. و سوره اعلی که با سبح به فعل امر شروع می شود، جز مسبحات نیست، گر چه در روایتی وارد شده است ولیکن در روایت معتبره، مسبحات را همان پنج سوره تعیین کرده است.

و در روایت است که رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند و از سبب قرائت این سوره ها از آن حضرت سؤال کردند؛ حضرت در جواب فرمودند: در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است! و در روایت دیگر وارد شده که هر کس "مسبحات" را شب قبل از خواب بخواند، نمی میرد مگر آنکه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را قبل از مردن می بیند؛ و آن حضرت محل و مقام وی را در بهشت به او نشان می دهند!

 

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/12/1 ] [ 8:46 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

رهبر معظم انقلاب از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند  .
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند
 
 ».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند
  .


 در حوزه علمیه نجف اشرف
 

آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند  .


 در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند  . آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند  :
«
به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود
  . آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند
  .

در سال 1380ودر اردیبهشت ماه بود که همایش بین‏المللی حمایت از انتفاضه فلسطین با بیانات مهم و تاریخی مقام معظم رهبری در تهران افتتاح شد. وقتی معظم له درحال خروج از سالن همایش بودند، حجت‏الاسلام والمسلمین سید حسن‏نصراله، دبیر کل حزب‏اله لبنان، از جا برخاستند و خود را به رهبرمعظم انقلاب ‏رساندند و خم شدند و دستهای مبارک ایشان را بوسیدند. پس از سید حسن، رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، و بعد خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و افراد دیگری از حضار اطراف آقا حلقه زدند و هر یک به نحوی ابراز ارادت نمودند و از بیانات حکیمانه ایشان قدردانی کردند.وقتی از سید حسن نصراله سؤال شد،چه‏عاملی موجب گردید در این اجلاس رسمی و جهانی در برابر رهبرمعظم انقلاب‏ خم شوید و بر دستانش بوسه زنید؟ پاسخ دادند:
من تعمداً و با اخلاص کامل این کار را انجام دادم. دلیلش این بود که امسال ‏رسانه‏های جهانی مرا مرد سال نامیده و در کشورهای عربی هم، عنوان موفق‏ترین ‏رهبر جهان عرب را به من اختصاص داده‏اند. من از این القاب و عناوین خشنود نشدم؛ ولی در این جلسه مهم و بین‏المللی که سران نهضت‏های اسلامی و شخصیت‏های ‏سیاسی کشورهای اسلامی حضور داشتند و مراسم مستقیماً از تلویزیون در سراسرجهان پخش می‏شد،این کار را انجام دادم تا به تمام کسانی که مرا می‏شناسند بگویم:
من سرباز رهبر معظم انقلابم

زمانی که پوتین رئیس جمهور سابق و نخست‏وزیر فعلی روسیه به منظورشرکت در اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر به ایران آمده بود. توفیق یافت که ملاقاتی با رهبر عزیز ایران زمین داشته باشند.

پوتین ‏یکی از شخصیت‏های سیاسی سرشناس، تیزهوش، پرتلاش و صاحب‏نام درعرصه بین‏الملل است، و از جایگاه بالایی در سطح جهان و مقبولیت گسترده‏ای‏در کشور خود برخوردار است. در ان دیداری که با مقام معظم رهبری داشتندشدیداً تحت تأثیر شخصیت والای سیاسی و معنوی ایشان قرار گرفته و پس ازملاقات با اشاره به درایت و تیزبینی‏های ولی امر مسلمین جهان، می‏گویند:

حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی‏کرد تا این   اندازه ‏همه‏جانبه‏نگر باشد؛ ایشان حکیم و دانشمندی بزرگ است که تصمیم‏گیری‏ها وتنظیم همه سیاست‏های ایران، توسط اوست. با وجود درایت و هوشمندی رهبری‏ایران، هیچ خطری متوجه این کشور نمی‏شود. من در ملاقات با ایشان معنای‏واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی‏را که شنیده بودم فهمیدم. با عنایت به مطالعات گسترده‏ای که درباره حضرت مسیح‏داشته‏ام، در این ملاقات تمام ویژگی‏ها و خصوصیات حضرت مسیح را در وجودآیت‏الله خامنه‏ای دیدم و برایم متجلی شد

کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، پس از دیدار و ملاقات با مقام معظم‏رهبری، به هنگام ترک تهران در فرودگاه مهرآباد طی گفتگویی با خبرنگاران،نکات قابل توجهی درباره شخصیت معظم‏له بیان داشت: من با شخصیت‏های‏ مختلفی در جهان دیدار داشته‏ام؛ برخی از آنها مانند ژاک شیراک (رئیس جمهور سابق فرانسه)، گورباچف (رهبر شوروی سوسیالیستی قبل از فروپاشی شوروی) و... مراتحت تأثیر قرار داده بودند؛ ولی در ملاقات با رهبر ایران، احساس کردم تاکنون کسی ‏را مانند ایشان ندیده‏ام.شخصیت معنوی ایشان مرا گرفت و تحت تأثیر قرار داد. پیش خود فکر کردم، چرا شخصیتی مثل من باید دبیر کل سازمان ملل متحدباشد؟ همیشه معتقد بودم شخصیت‏های معنوی و عرفانی از مسایل سیاسی ‏آگاهی ندارند، اما در دیدار با آیت‏الله خامنه‏ای،ایشان را در اوج قداست و شخصیت سیاسی یافتم،تا آنجا که تمام شخصیت‏های سیاسی بزرگ که در ذهنم‏ بود و مرا جذب کرده بودند، همه را به فراموشی سپردم.
ایرانی‏ها و مسلمان‏ها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند. ای کاش ‏ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند.
حضرت آیةالله خامنه‏ای در این ملاقات قلب مرا تسخیر کردند

حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس موسسه پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار مسئولان و فرماندهان سپاه پاسداران با اشاره به ضرورت اطاعت از ولایت فقیه به عنوان نائب امام زمان(عج) اظهار داشت: بنده برای هر مسئله‌ای سوگند نمی‌خورم، ولی با این حال؛ به خدا قسم، من نعمتی به عظمت نعمت وجودی مقام معظم رهبری ندیده‌ام. 

در ادامه فرمودند: تقوا، روشن‌بینی، بزرگواری، دوراندیشی، حکمت و...، از جمله صفاتی است که خداوند همه را یکجا در وجود مقام معظم رهبری قرار داده است.

آیت‌الله مصباح یزدی با ابراز نگرانی از اینکه مبادا مسئولی به جای خدمت به مردم و انقلاب، به دنبال جاه و مقام باشد افزود: برخی افراد برای پیروزی انقلاب اسلامی، به زندان رفتند و دراین راه شکنجه‌ها تحمل کردند، ولی پس از پیروزی انقلاب، برای به دست آوردن پست‌های بالاتر، همان کاری را انجام دادند که سیاستمداران در دوره طاغوت انجام می‌دادند

محمد‌نبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی فارس «توانا»، توضیحاتی درباره دیدار اخیر خود با آیت‌الله سیستانی بیان کرد.

وی گفت: سفر به عراق هر چند یک سفر زیارتی بود، اما از قبل هماهنگی‌هایی انجام دادیم که به‌عنوان دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی با حضرت آیت‌الله سیستانی ملاقات داشته باشم و این ملاقات در نهایت تکریم و احترام انجام شد.

حبیبی با اشاره به اینکه حفاظت آیت‌الله سیستانی حفاظت سختی است و بحق هم با توجه به خطرات باید چنین باشد، اظهار داشت: از اولین مرحله آغاز حلقه حفاظتی ایشان، بدون هیچ‌گونه بازدید و بازرسی و معطّلی به محضر ایشان شرفیاب شدیم.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی با اشاره به سخنان آیت‌الله سیستانی در این دیدار گفت: از آنجا که ایشان یکی از مراجع تقلید شیعیان هستند، یک نوع کسب تکلیف و وظیفه نیز از ایشان پرسیدیم که فرمودند کسانی که می‌خواهند برای اسلام و مسلمین خدمت کنند «باید همه همتشان را در حول محور ولایت صرف کنند» و این جمله را دوبار تکرار کردند.

حبیبی ادامه داد: نکته‌ای که تا به حال رسانه‌ای نکرده‌ام این است که زمانی که صحبت از مقام معظم رهبری شد، ایشان با احترام و تکریم لفظ «آقا» را به کار گرفتند لذا زمانی که یک مرجع تقلید، مقام معظم رهبری را همچون سایر ارادتمندان «آقا» با تکریم و احترام ویژه خطاب می‌کنند، معنای ویژه‌ای دارد.

وی اظهار داشت: مایل بودم درباره مسائل داخلی ایران اگر آیت‌الله سیستانی لازم می‌دانند مطالبی بفرمایند که ایشان پاسخ عالمانه‌ای با این مضمون بیان کردند که «من در مورد ایران و سایر کشورهای اسلامی به منزله پزشک عمومی هستم بنابراین پزشک عمومی حق ورود به کار تخصصی پزشکی را ندارد، لذا شما در ایران باید به متخصص امور مراجعه کنید». ایشان خیلی متواضعانه ما را به متخصصین امر یعنی «مراجع داخل کشور» ارجاع دادند که بیان عالمانه زیبایی از ایشان بود و احساس من این بود که ایشان روی کلیات جهان اسلام تسلط ویژه دارند.

  توصیه

 در جمهورى اسلامى، هر جا که قرار گرفته‏اید، همان‏جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‏ى کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام   (رضوان الله‏علیه)، مرتب از من مى‏پرسیدند که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، مى‏خواهید چه کار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگى زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌کردم که بعد از اتمام دور? ریاست جمهورى، به گوشه‌ایى بروم و کار فرهنگى بکنم .

وقتى از من چنین سؤالى کردند، گفتم اگر بعد از پایان دور? ریاست جمهورى، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتى، سیاسى گروهان ژاندارمرى زابل

 -حتى اگر به جاى گروهان، پاسگاه بود- من دست زن و بچه‏ام را می‌گیرم و مى‏روم! واللَّه این را راست مى‏گفتم و از ته دل بیان می‌کردم؛ یعنى براى من زابل مرکز دنیا مى‏شد و من در آن‏جا مشغول کار عقیدتى، سیاسى مى‏شدم!

به نظر من، بایستى با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت خداى متعال به کارمان برکت خواهد داد.


[ جمعه 90/11/14 ] [ 7:45 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): یا علی (علیه السلام) فی الزنا ست خصال: ثلاث منها فی الدنیا و ثلاث فی الآخره: فأما التی فی دنیا فیذهب بالبهاء و یُعَجل الفناء و یقطع الرزق و اما التی فی الآخره فسوء الحساب و سَخَط الرحمان و الخلود فی النار : اى على، زنا شش ویژگى در خود دارد که سه مورد آن در دنیا و سه مورد دیگر در آخرت است. امّا سه مورد دنیا؛ آبروی آدمى را از میان مى‏برد، مرگ را شتاب می بخشد و روزى را قطع مى‏کند. امّا سه مورد در آخرت: سختى حساب و خشم خداوند رحمان و جاودانه ماندن در آتش جهنّم را به دنبال دارد. ( میزان الحکمه ج5/ 7648 به نقل از بحار ج 79 ص 22)


[ جمعه 90/11/14 ] [ 7:35 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
 از ابن مسعود نقل شده است: «از پیامبر شنیدم که مى‏فرمود: هر گاه مردى در بیابان مرگبارى فرود آید و مرکب و زاد راه خویش را گم کند و در پى آنها بگردد تا گرما و تشنگى براو بى‏نهایت چیره گردد، به خود گوید، به مکان خویش باز گردم و در انتظار مرگ باشم؛ سر بر دست نهد و مرگ را چشم دارد پس دیده بگشاید و ناگاه مرکب و زاد خود را بیابد، چه اندازه شادمان خواهد شد؟! خداوند از تو به بنده مؤمن خویش فزونتر از این شادمان گردد.» (نهج الحق و کشف الصدق صفحه ‏375)
اللَّه أفرح بتوبة التّائب من الظّمآن الوارد، و من العقیم الوالد، و من الضّال الواجد فمن تاب إلى اللَّه توبة نصوحا أنسى اللَّه حافظیه و جوارحه و بقاع الأرض کلّها خطایاه و ذنوبه.خداوند از توبه توبه گذار بیشتر از تشنه‏اى که به آب در آید و عقیمى که بزاید و گم کرده‏اى که بیابد خوشحال مى‏شود هر کس بخدا از روى خلوص توبه برد، خداوند خطاها و گناهان وى را از یاد دو فرشته نگهبان و اعضاى وى و همه نقاط زمین ببرد.( نهج الفصاحه . مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم    صفحه 620 )  

[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 2:7 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
هر که دینش واعظ او نباشد موعظه سودش ندهد. هر که فساد را خوش دارد، قیامت را ناخوش دارد. هر کس کشته‏ى خویش مى‏درود و جزاى عمل خود مى‏بیند. به سلامت تن و آسایش دیروز مغرور مشو، که مدت عمر کوتاه است و دوام سلامت محال.
هر که پیروى هوا کند، دین به دنیا فروخته. ثمره‏ى دانشها عمل است.
برترین مردم کسى است که شهوت، دینش را تباه نکند. بهترین مردم کسى است که حرص را از دل براند و در اطاعت حق با هواى نفس مخالفت کند. بخیل نگهبان نعمت خویش و انباردار وارث است. هر که گرفتار طمع شود از تقوا بى‏بهره است.
هر که چون نعمتى یابد و زیاد خوشحال شود، به هنگام مصیبت بسیار بى‏تاب گردد. از گفتار بیهوده بپرهیز که عیب نهفته را آشکار، و دشمن خفته را بیدار مى‏کند. گفتار هر کس معرف عقل و فضیلت او است، پس اگر نیکو گفت اعانتش کن؛ و به سخن اندک قانع باش.
مرد را به گفتار شناسند و به عمل توصیف کنند. سخن را محکم و عمل را ستوده گردان. آدم پرحرف ملالت آور است و سائل سمج محروم.
ادامه مطلب...
[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 6:1 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 95
کل بازدیدها: 128636