سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی
آیت‌الله قرهی : اگر انسان توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، 100% غیب و آینده را هم می­بیند؛ به شرطی که ابتدا بتواند به نفس و اعضای خویش مسلّط شود. ملّای نراقی می‌گفت: شما لقمه را رعایت کنید، من رؤیت وجود نازنین حضرت حجت را تضمین می‌کنم.
از آیت­الله سلطان‌آبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) سؤال کردند: سرّ این­ که انسان می­تواند غیب را ببیند و آینده را بگوید، چیست؟ فرمودند: اگر انسان توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، تمام است؛ چون همه چیز عندالله تبارک و تعالی است، صددرصد غیب و آینده را هم می­بیند؛ چون آینده هم عندالله تبارک و تعالی است (کد بسیار زیبایی است، در آن تأمّل کنید). 
بعد ایشان ­فرمودند: منتها رمز دارد. عرضه داشتند: آقاجان! رمز چیست؟ فرمودند: رمز این است که انسان در ابتدا بتواند مسلّط به نفس و اعضاء و جوارح خودش شود.
وقتی انسان مسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح خودش شد، دیگر به دستش می­گوید: غیر از خدا چیزی را نبین و غیر از خدا کاری را برای کسی انجام نده! مثلاً معنای این­ که می­گویند: اگر دستی انفاق کرد، دستِ دیگر نفهمد، یعنی همین که حتّی به خود آن دست می­گوید: فراموش کن که انفاق کردی! تسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح این­گونه است.
وقتی عمل برای خدا خالص شد، اگر از او تجلیل هم کنند، می­گوید: نشنو و نمی­شنود. به چشمش می­گوید: غیر از خدا نبین و جز او نمی­بیند.
وقتی انسان عمل را تصفیه کرد و گفت: خدا! فقط و فقط می­خواهم برای تو باشد؛ آن­گاه بر او خطاب می­شود: تو عاشق مایی و ما هم عاشق تو هستیم! چون فقط عاشق است که می­خواهد در عشق بازی خود با معشوقش هیچ احدی مطّلع نباشد.
برای همین است که وجود مقدّس مولی­الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله­الغالب، علی­بن­أبی­طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) مجدّداً بیان می­فرمایند: «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ تَخْلِیصُ النِّیَّةِ عَنِ الْفَسَادِ أَشَدُّ عَلَى الْعَامِلِینَ مِنْ طُولِ الْجِهَادِ»[4] تفصیه و خالص کردن عمل، سخت­تر از خود عمل است.
نفس امّاره، وسوسه­گران و شیطان ملعون می­آیند؛ وقتی مأیوس شدند، دیدند که نمی‌شود او را منحرف کرد، او اهل عبادت شده است و عمل او عمل خوبی است، هر چه تلاش و کوشش می­کنند، او گناه نمی­کند و دست از عمل خوب برنمی­دارد، راه را در این می­بینند که نفوذ در عمل کنند و به این مطلب امید می­بندند.
لذا یک مطلب این است که می­گوید: کیست در عالم مثل تو که این­قدر اشتیاق به عمل خیر داشته باشد؟ نفوذ در عمل! - عزیزم! این مطلب کد است، به آن توّجه کن! -
آیت­الله آمیرزا جواد آقا ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن مرد عظیم­الشّأن و الهی فرمودند: اگر از عملت زیاد خوشت آمد، بدان این مطلب از شیطان است ولو به این‌که به کسی نگویی، امّا خودت از عملت خوشت آمده باشد!
یک موقع انسان می­گوید: الحمدلله، خدا را شاکرم، او لطف کرد. امّا یک موقعی از عملش خیلی خوشش می‌آید. ایشان می­فرمایند: آن موقعی که از عملت زیاد خوشت آمد، بدان این وسوسه شیطان و نفوذ او در عمل تو است. او می­خواهد تو را منحرف کند و بگوید: چه کسی بهتر از تو؟! آن­وقت است که عُجب، انسان را می­گیرد و به عملش مغرور می‌شود.
این­که اولیاء الهی هر لحظه احساس می­کنند دستشان خالی است، برای همین است. فکر نکنید آن­ها تعارف می­کنند، خیر، جدّی جدّی هیچ عمل خیری را نمی­بینند و برای همین دستشان را خالی می­بینند.
شاید یک معنی این که پروردگار عالم هم پرونده­شان را خالی می­گذارد، همین است؛ چون وقتی خودش جدّی گفت: من چیزی ندارم، دستم خالی است. پروردگار عالم هم به این بنده­اش لطف و محبّت می­کند و پرونده خالی را پر می­کند. امّا اگر ولو به لحظه­ای احساس کرد که من یک عمل خوبی دارم، پروردگار عالم هم آن عمل را ثبت می­کند.
خدا کند انسان احساس کند پرونده­اش تهی است، آن‌وقت است که وقتی مابین یدالله قرار می­گیرد، پروردگار عالم پرونده­ او را پر می­کند «مَلَأَهَا».
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف عظیم‌الشّأن می­فرمایند: اگر ولو به لحظه­ای احساس کردی که از عملت خوشت می­آید، بدان آن لحظه، لحظه­ای است که شیطان آمده است؛ چون دید نمی­تواند تو را از عمل خیر بازدارد و به عمل شرّ وادار کند، در آن عمل خیر نفوذ پیدا کرد و گفت: عجب عمل خیری داری! که تو خوشت بیاید.
لذا یکی از ناله­ها و گریه­های اولیاء الهی در دل شب این است: خدا! ولو به لحظه­ای من از هیچ عمل خودم خشنود نگردم. تا جایی می­رسند که دیگر عملی نمی­بینند که بگویند خدا من از عمل خودم خشنود نگردم.
آن مرد عظیم‌الشّأن و الهی، آیت‌الله‌العظمی آخوند خراسانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، صاحب کفایه، در آن لحظات آخر عمرشان وقتی متوجّه شدند دارند می­روند، گریه کرند. پرسیدند: آقاجان! چرا گریه می­کنید؟ فرمودند: خالی بودن پرونده­ام را می­بینم، امّا امید به لطف و کرم پروردگار عالم دارم.
آن­ها می­بینند خالی است. خدا کند انسان به آن­جا برسد که دیگر هیچ نبیند. برای همین دائم عمل را برای خدا خالص می­کند. وقتی عمل تصفیه شد - که فرمودند: «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ» - می­رسد به جایی که دیگر از عمل هیچ نمی­بیند. برای همین همیشه احساس می­کند دستش خالی است.
اگر انسان به­واسطه اخلاص، عمل را صیقل داد؛ یعنی برای خدا کار کرد، می­فهمد دست خالی است.

 

[ شنبه 90/10/10 ] [ 12:47 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 126110