حجت قاسم خانی |
در حدیث شریفکافى: عن جرّاح المدائنى، عن أبی عبد الله، علیه السّلام،فى قول الله عزّ و جلّ:«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبَّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صالِحا و لا یُشْرِکْ بِعبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا.» 18: 110قال علیه السّلام: الرّجل یعمل شیئا من الثّواب لا یطلب به وجه الله، إنّما یطلب تزکیة النّاس، یشتهی أن یسمع به النّاس، فهذا الّذی أشرک بعبادة ربّه. ثمّ قال: ما من عبد أسرّ خیرا فذهبت الأیّام أبدا حتّى یظهر الله له خیرا، و ما من عبد یسرّ شرّا فذهبت الأیّام أبدا حتّى یظهر الله له شرّا«». «یعنى راوى، که جرّاح مدائنى است، از امام صادق، علیه السلام، نقل مىکند در تفسیر قول خداى، عزّ و جلّ: «پس کسى که امیدوار ملاقات پروردگار خویش است باید به جاى آرد کار نیکو، و شریک نکند در عبادت پروردگارش کسى را» که فرمود امام صادق، علیه السلام: «آن مردى که عمل مىکند چیزى از ثواب را که خواهش نمىکند به آن کار ملاقات خدا را، فقط ملاحظه مىکند پاکیزه شمردن مردم او را، میل دارد مردم بشنوند آنچه کرده، پس این کسى است که شریک قرار داده در عبادت پروردگارش.» پس از آن فرمود: «هیچ بنده نیست که پنهان کند خوبى را، پس بگذرد روزگار بر او همیشه، تا آنکه آشکار کند خدا از براى او نیکویى را، و هیچ بنده نیست که پنهان مىکند شرى را، پس بگذرد روزگار بر اوهمیشه، تا آشکارا کند خدا براى او شرى را».
[ جمعه 93/2/26 ] [ 7:25 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
به یک نکته مهمه باید توجه داشت. و آن این است که شخص تائب پس از توبه نیز، آن صفاى باطنى روحانى و نور خالص فطرى برایش باقى نمىماند. چنانچه صفحه کاغذى را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلاى اوّلى بر نمىگردد، یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اولى مشکل است عود کند، خیلى فرق است میانه دوستى که در تمام مدت عمر با صفا و خلوص با انسان رفتار کند، یا دوستى که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید. علاوه بر آن که کم کسى است که بتواند درست قیام به وظایف توبه بنماید. پس، انسان باید حتى الامکان داخل در معاصى و نافرمانى نشود که اصلاح نفس پس از افساد از امور مشکله است. و اگر خداى نخواسته گرفتارى پیدا کرد، هر چه زودتر در صدد علاج برآید که هم فساد کم را زود مىشود اصلاح کرد، و هم کیفیت اصلاح بهتر مىشود. اى عزیزى، با بىاعتنایى و سرسرى از این مقام مگذر. تدبر و تفکر در حال خود و عاقبت امر خویشتن کن، و به کتاب خدا و احادیث خاتم انبیاء و ائمه هدى، سلام اللّه علیهم اجمعین، و کلمات علماى امت و حکم عقل وجدانى رجوع نما، و این باب را، که مفتاح ابواب است، به روى خود بگشا، و در این منزل، که عمده منازل انسانیت است نسبت به حال ماها، وارد شو و اهمیت به آن بده و مواظبت از آن کن. و از خداوند تبارک و تعالى توفیق حصول مطلوب بخواه، و از روحانیت رسول اکرم و ائمه هدى سلام اللّه علیهم، استعانت کن، و به ولىّ امر و ناموس دهر، حضرت امام عصر، عجّل اللّه فرجه، پناه ببر، البته آن بزرگوار دستگیرى ضعفا و بازماندگان را مىفرماید و بیچارگان را دادرسى مىنماید. [ جمعه 93/2/26 ] [ 7:17 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
روزى امام ششم «علیه السّلام» از یکى از شاگردانش پرسید: در مکتب من چه آموختهاى؟ عرض کرد: هشت مسأله. فرمود: بازگوى تا بدانم، گفت: اول: اینکه فهمیدم هر کس هنگام مرگ از آنچه دوست دارد جدا میشود از این رو همهى همت را در آنچه جدا نمىشود به کار بردم، یعنى:کارهاى خیر که انیس تنهایى است، چنانکه قرآن فرماید: «هر که کار نیکى کند پاداش آنرا مىگیرد» حضرت فرمود:أحسنت و اللّه. دوم: اینکه دیدم گروهى به مال مىنازند و جمعى به نیاکان، و عدهاى به فرزندان، با اینکه اینها هیچیک فخرى ندارد و افتخار بزرگ در تقواست که خدا فرموده: «از همه گرامىتر نزد خدا پرهیزگارترین شما است»، لذا کوشیدم که نزد خدا بزرگوار باشم، حضرت فرمود:أحسنت و اللّه. سوم: از طرفى هوى پرستى مردم را دیدم و از طرفى آیه قرآن را که میفرماید: «اما آنکه از مقام پروردگار خود بترسد و نفس را از هوس باز دارد بهشت ماواى او است»، لذا کوشیدم تا نفس را از هوى بازگرفتم تا در راه رضاى خدا ثابت و پا برجا شد. حضرت فرمود: أحسنت و اللّه. چهارم: دیدم هر که چیز پر ارزشى دارد در نگهداریش مىکوشد، و خدامىفرماید: «کیست که به خدا قرض نیکوئى دهد تا خداوند دو برابرش کند و پاداش ارجمندش دهد؟»، من پاداش دو برابر را گزیدم و صندوقى محفوظتر از صندوق خدا نیافتم و هر چه در نظرم ارزش داشت براى روز احتیاج در آن صندوق ذخیره کردم. فرمود:أحسنت و اللّه. پنجم: دیدم مردم در رزق به یکدیگر حسد مىبرند با اینکه خداوند فرموده: «ما در زندگى دنیا روزى آنان را میانشان قسمت کردیم و عدهاى را مراتبى بر دگران ترجیح دادیم تا یکدیگر را مسخر کنند، و رحمت پروردگارت از آنچه گرد آورند بهتر است»، از این رو بر کسى رشگ نبردم؛ و بر آنچه از دست دادم تأسف نخوردم. فرمود:أحسنت و اللّه. ششم: چون دیدم با یکدیگر دشمنى مىکنند و کینهها بدل مىگیرند و خداوند مىفرماید: «شیطان دشمن شما است او را دشمن گیرید»، من به دشمنى با شیطان پرداختم. حضرت فرمود:أحسنت و اللّه. هفتم: چون دیدم مردم همه براى رزق مىکوشند، (گرچه از راه حرامباشد) با این که خدا فرموده: «من جن و بشر را نیافریدم جز براى این که مرا بپرستند. از آنان رزقى نمىخواهم و غذائى نمىطلبم، خداست که روزى ده و صاحب قدرت نیرومند است» دانستم وعدهى او حق است و گفتارش راست، به وعدهى او مطمئن شدم و به گفتارش راضى، دیگر به سراغ روزى (از راه حرام) نرفتم و همت را در انجام وظیفه گماشتم.حضرت فرمود:أحسنت و اللّه. هشتم: چون دیدم گروهى به صحت بدن اعتماد کردهاند و گروهى به ثروت فراوان، و قومى به مردمى چون خود، و قرآن فرموده: «هر که از خدا بترسد خدا براى او راهى مىگشاید، و از طریق بىگمان روزیش مىدهد، و هر که بر خدا بترسد و بر خدا توکل کند هم او کفایتش کند» من به خدا اعتماد و توکل کردم و از دیگران چشم پوشیدم. حضرت فرمود: به خدا تورات و انجیل و زبور و قرآن و سایر کتب آسمانى (گویا) همه به این هشت مسأله برمىگردد.
نصایح فصل سوم حدیثهاى حضرت صادق«علیه السلام»: ..... ص : 281
[ یکشنبه 92/12/11 ] [ 8:25 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
کسی نیامده جز او سر قرار خودش چه انتظار عجیبی است ، اینکه شب تا صبح کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش . . . |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |