حجت قاسم خانی |
خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفتهاند آبرو بردن را.
ببینید؛ خدا چند گناه را نمیبخشد:
1- عمدا نماز نخواندن 2- به ناحق آدم کشتن 3- عقوق والدین 4- آبرو بردن
این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف میکرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه میگویی؟ میگفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!»
عزیز من اسلام میخواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری ؟ دقت کنید که بعضیها با زبانشان میروند جهنم.
روایت داریم که میفرماید اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند و از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مومن مقدس را میآورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.
آقایان حیف تان نمیآید مادرها را اذیت میکنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: «بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟» دست مادر که بالا میرود بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را میرنجاند، قبول باشد !!
[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 12:12 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
[صحیح بخارى] در کتاب «ایمان»، در باب علاقه به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که یکى از شرایط ایمان است، به سند خود، از «انس» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به آن خدائى که جان من در دست اوست، هیچیک از شما، ایمان نمىآورد مگر اینکه من، در نزد او، از پدر و فرزندش و از همگى مردم، عزیزتر باشم.
[همان کتاب] در کتاب «ایمان»، در باب حلاوت و شیرینى ایمان، به سند خود، از «انس» روایت کرده که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر گاه کسى از سه گونه خصلت که در باطن او قرار مىگیرد، برخوردار باشد کام باطن خود را از حلاوت ایمان، شیرین کرده است: 1- خدا و رسول را از همه، عزیزتر بدارد. 2- کسى که بخواهد که جز خدا دیگرى او را دوست نداشته باشد. 3- کسى که نخواسته باشد که دامنش به نکبت کفر، آلوده گردد؛ آنچنان که نمىخواهد در آتش بیفتد و بسوزد.
[صحیح مسلم] در کتاب «ایمان»، در باب وجوب دوستى رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله به سند خود، از «انس» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هیچ بندهاى ایمان نمىآورد، مگر اینکه من، در نظر او، از اهل و مال و از همه مردم، عزیزتر و ارجمندتر باشم.
[حلیة الاولیاء 4/ 42] به سند خود، از «عبد المنعم بن ادریس»، او هم از پدرش، و پدرش از جدّش «وهب» روایت کرده است که در بنى اسرائیل مردى بود که دویست سال خدا را نافرمانى کرده بود و پس از آنکه مرد، پاهاى او را گرفتند و کشان کشان برده و جسدش را به زبالهدان، انداختند. بر خلاف انتظار، خداى تعالى به حضرت موسى علیه السّلام دستور داد تا بر جنازه او نماز بگزارد! حضرت موسى علیه السّلام به عرض رسانید: پروردگارا! بنى اسرائیل گواهى دادهاند که این مرد، مدت دویست سال نافرمانى کرده است. خداوند متعال به او فرمود: آرى چنان است که آنان گواهى دادهاند، با این تفاوت که هر گاه او تورات را مىگشود و به نام محمّد مىنگریست، آنرا مىبوسید و به دیده مىگذارد. من از کار او تشکّر کردم و گناهانش را آمرزیدم و یکى از حوریهها را به همسرى او، درآوردم!
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت ج1 199
[ یکشنبه 91/3/28 ] [ 5:43 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
1- امام باقر علیه السّلام در ضمن حدیث طولانى به زیاد فرمود: واى بر تو! آیا دین غیر از دوست داشتن است؟ آیا کلام خداى عزّ و جل را ندیدهاى؟ (اگر خدا را دوست مىدارید از من پیروى کنید، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد)، آیا سخن خداى عزّ و جل را به محمّد صلّى اللَّه علیه و آله نشنیدهاى (ایمان را براى شما محبوب قرار داد و آن را در دلهاى شما زینت داد) و فرمود: (دوست مىدارند کسى را که بسوى آنها هجرت کند)، دین همان دوست داشتن است و دوست داشتن همان دین است.
2- امام باقر علیه السّلام فرمود: هر گاه خواستى بدانى در تو خیرى هست، به دلت نگاه کن، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن بدارد؛ در تو خیر هست و خدا نیز تو را دوست دارد، و اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست بدارد در تو خیرى نیست و خدا دشمنت بدارد، و هر کسى همراه دوست خود است.
3- امام صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه مؤمن از دنیا کنار کشد رفعت یابد و شیرینى دوستى خدا را بچشید، گویا نزد اهل دنیا دیوانه باشد، در صورتى که شیرینى محبت خدا به آنها آمیخته شده که به چیز دیگر غیر از او مشغول نشوند.
4- و نیز از امام صادق علیه السّلام نقل شده که: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به اصحابش فرمود: کدامیک از دستگیرههاى ایمان محکمتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى گفتند:
نماز، و برخى گفتند: زکات، و بعضى گفتند: روزه، و برخى گفتند: حج و عمره، و بعضى گفتند جهاد.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: براى هر یک از اینها که گفتید فضیلتى است، ولى جواب سؤال من نیست، لکن محکمترین دستگیرههاى ایمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست، و اینکه دوستان خدا را دوست بدارى و از دشمنان خدا دورى کنى.
5 - رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: هر که خدا را شناخت و بزرگ داشت، زبانش را از سخن بیهوده نگاه دارد، و شکمش را از پرخورى باز دارد، و نفس خود را با روزه گرفتن و شبزندهدارى ریاضت دهد، عرض کردند: اى رسول خدا! پدران و مادران ما به فدایت؛ اینها اولیاء خدایند؟ فرمود: اولیاء خدا خاموشى گزیدند امّا خاموشى آنها اندیشه بود، و سخن گفتند و سخن گفتنشان ذکر خدا بود، و نگریستند و نگاهشان عبرت بود، و سخن گفتند و سخنانشان حکمت بود، در میان مردم راه رفتند و راه رفتنشان برکت بود، اگر نبود که اجل و مرگشان از قبل معیّن شده بود؛ از ترس عذاب و شوق ثواب روح آنها در پیکرشان آرام نمىگرفت.
6 - رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند تبارک و تعالى هر گاه اهل آبادى را ببیند که در گناهان زیاده روى کردند و در بین آنها سه نفر از مؤمنین هست، خداوند جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه آنها را مىخواند: اى کسانى که معصیت مرا مىکنید! اگر نبودند در بین شما مؤمنینى که دوستدار جلالت من هستند، و با نماز خواندنشان زمین و مساجدم را آباد نمىکردند، و سحرها از ترس طلب مغفرت نمىکردند، به حقیقت عذابم را بر شما مىفرستادم، و از آن باکى نداشتم.
مشکاة الانوار- متن 241
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 2:27 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
1- امام محمّد باقر (ع) فرمود: عربى بادیهنشین از بنى تمیم به نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: مرا نصیحت فرمایید. از جمله مطالبى که پیامبر (ص) به او فرمودند این بود: نسبت به مردم اظهار دوستى کن تا تو را دوست بدارند.
2- امام موسى کاظم (ع) فرمود: اظهار محبّت و دوستى نسبت به مردم نیمى از عقل است.
3- ابن ادریس در کتاب سرائر مشابه این حدیث را نقل کرده است با این تفاوت: و مدارا کردن با دیگران نیمى از وسیله زندگى است، و کسى که میانهروى کند فقیر نمىشود .
4 - امام صادق (ع) فرمود: زمانى که کسى را دوست دارى او را از این امر با خبر کن، زیرا باعث استوارى محبّت بین شما مىگردد.
5 - نصر بن قابوس گوید: امام صادق (ع) به من فرمود:زمانى که یکى از برادرانت را دوست مىدارى او را از این دوستى آگاه کن، همان طور که حضرت ابراهیم (ع) گفت: «پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده مىکنى، خدا فرمود: آیا به [زنده شدن مردگان] اطمینان ندارى؟ ابراهیم پاسخ داد: ایمان دارم اما مىخواهم قلبم مطمئن شود»
6- شخصى به امام باقر (ع) عرض کرد: من این مرد را دوست دارم، امام به او فرمود: او را از این امر با خبر کن، زیرا دوستى را پایدارتر و مهربانى را نیکوتر مىسازد.
7- امام جعفر صادق (ع) فرمود: زمانى که کسى را دوست مىدارى به او بگو.
8- امام صادق (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل فرموده است: هر گاه یکى از شما همصحبت یا برادر ایمانىاش را دوست مىدارد او را آگاه سازد.
9- ابو العّباس بقباق گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که میفرمود: شخص با ایمان هر قدر محبّتش با همسرش بیشتر شود درجه ایمانش بالا رود.
آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام 50
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 2:14 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
[کنز العمال 6/ 158] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است: دوستى على علیه السّلام گناهان را مىبلعد و محو مىکند، آنچنان که آتش هیزم را مىسوزاند و محو مىسازد. «تمّام» و «ابن عساکر» این حدیث را از «ابىّ» روایت نمودهاند. [تاریخ بغداد خطیب بغدادى 4/ 194] به سند خود، از «عطاء» از «ابن عباس» روایت مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دوستى على علیه السّلام اعمال ناپسند را آنچنان محو مىکند، که آتش هیزم را خاکستر مىسازد. [همان کتاب 3/ 161] به سند خود، از «ابن عباس» نقل مىکند که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرسیدم: آیا براى عبور از دوزخ هم جوازى لازم است؟ فرمود: آرى! پرسیدم: آن جواز چیست؟ فرمود: دوستى على بن ابیطالب علیه السّلام. [کنوز الحقایق مناوى ص 62] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرماید: دوستى على علیه السّلام برات آزادى از دوزخ است. «دیلمى» این حدیث را نقل کرده است. [کنز العمال 6/ 158] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است: خداى تعالى دوستى على علیه السّلام را در دل هیچ مؤمنى که لغزش قدمى براى او پیش آید پایدار نمىدارد، مگر اینکه خداى تعالى پاهاى او را در روز قیامت بر صراط پایدار مىدارد. «خطیب» این حدیث را در «المتفق و المفترق» روایت کرده است. [کنوز الحقایق مناوى ص 53] از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت مىکند که فرمود: دشمنى و کینه ورزى با على بن ابیطالب علیه السّلام سیئه و کار ناپسندى است که حسنه و کار پسندیده سودى به حال آن ندارد و نمىتواند عمل ناپسند را جبران نماید. [ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 1:58 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدٍ السَّجَّادِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا رَجَبٌ عَلِّمْنِی فِیهِ دُعَاءً یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهِ قَالَ فَقَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ قُلْ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ فِی أَعْقَابِ صَلَوَاتِکَ فِی یَوْمِکَ وَ لَیْلَتِکَ یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ قَالَ ثُمَّ مَدَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدَهُ الْیُسْرَى فَقَبَضَ عَلَى لِحْیَتِهِ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ یَلُوذُ بِسَبَّابَتِهِ الْیُمْنَى ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 1:45 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
در علل الشرائع است که چون ابو حنیفه بخدمت حضرت صادق علیه السّلامرسید، حضرت از وى پرسید: معنى آیه شریفه: قل سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَیعنى: بگو شبها و روزهائى در کمال امن در زمین راه روید، چیست؟ و این زمین کجاست؟ ابو حنیفه گفت: گمان میکنم مقصود ما بین مکه و مدینه باشد حضرت صادق رو کرد باصحاب خود و فرمود: اطلاع دارید که در راه مکه و مدینه جلو مردم را میگیرند و اموال آنها را بغارت برده و آنها هم از جان خود ایمن نیستند و کشته میشوند؟عرض کردند:آرى و با این گفتگو ابو حنیفه ساکت شد.آنگاه فرمود: اى ابو حنیفه! بگو بدانم معنى این آیه چیست: مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً یعنى هر کس داخل آن شود آسوده است این محل کدام قسمت از زمین است گفت: خانه خداست فرمود:البته میدانى که حجاج بن یوسف جرثقیل بخانه خدا بست و عبد اللَّه بن زبیر را که پناه بآنجا برده بود بقتل رسانید. آیا او در آنجا آسوده بود؟ابو حنیفه در اینجا نیز سکوت کرد. وقتى ابو حنیفه از خدمت حضرت خارج شد، ابو بکر حضرمى بحضرت عرضکرد:قربانت گردم! جواب این دو سؤال که از ابو- حنیفه فرمودى چیست؟ فرمود: مقصود از آیه اول که میفرماید: شبها و روزهائى در کمال امن در روى زمین راه بروید، یعنى با قائم ما اهل بیت در روى زمین با کمال امن راه بروید، و در آیه دوم که میفرماید: هر کس داخل آن شود آسوده است، یعنى هر کس با قائم بیعت کند و در سلک پیروان وى داخل شود و دست او را بفشارد در کمال امن خواهد بود.!
[ جمعه 91/2/29 ] [ 9:49 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
در کتاب «عیون اخبار الرضا» از على بن عاصم از امام محمد تقى علیه السّلام از پدران بزرگوارش روایت کرده که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله قائم علیه السّلام را براى ابىّ ابن کعب بدین گونه توصیف فرمود: خداوند نطفه با برکت پاک و پاکیزه را در صلب حسین بوجود آورد که هر مؤمنى که خداوند از وى در خصوص دوستى اهل بیت پیمان گرفته است، از آن نطفه خشنود است و هر منکرى از آن دورى میجوید.او امام پرهیزکار ستوده خصال پسندیده و هادى و مهدى است که حکم بعدل میکند و دستور بدان میدهد و در گفتارش خدا را تصدیق میکند خداوند هم او را تصدیق مینماید، و چون دلائل و علائم آن آشکار شود، از سرزمین تهامه «1» بیرون مىآید او گنجهائى دارد که نه طلا و نه نقره است، بلکه اسبهاى نیرومند و مردان نامورى است بعدد اصحاب بدر یعنى سیصد و سیزده نفر که از اقطار جهان بدو روى گرد آیند. صحیفه مهر کردهاى با اوست که تعداد یارانش با اسامى و شهرها و طبایع و اوصاف و کینههاى آنها در آن نوشته شده است و آنها همه سعى در فرمانبردارى او (مهدى) دارند.ابى بن کعب عرضکرد: یا رسول اللَّه! دلائل و علائم آمدن او چیست؟ فرمود:پرچمى است که چون وقت قیام وى شود، آن پرچم خود بخود برافراشته مىشود و همان پرچم بقائم میگوید: اى ولى خدا برخیز! دشمنان خدا را بکش، و آنها دو پرچم و علامت هستند. شمشیرى در غلاف دارد که چون وقت ظهورش نزدیک شود آن را از غلاف میکشد و خداوند آن را بزبان آورده و او نیز بوى میگوید: اى ولى خدا! برخیز! جا ندارد که بنشینى و دشمنان خدا را بحال خودشان بگذارى.او از پس پرده غیبت بیرون مىآید و هر جا دشمن خدا بهبیند بقتل میرساند و احکام خدا را جارى میسازد و طبق دستور الهى حکم میکند، در حالى که جبرئیل درسمت راست و میکائیل در جانب چپ او قرار گرفتهاند بزودى آنچه اکنون من بشما میگویم، مردم بزبان مىآورند هر چند بعد از زمانهاى طولانى باشد، من هم کار خود را بخدا میسپارم.اى ابى! خوش بحال کسى که او را ملاقات میکند و خوش بحال کسى که او را دوست میدارد، و خوش بحال کسى که عقیده بوجود و ظهور او دارد او آنها را از مهالک دنیوى نجات میدهد و با اعتقاد بخدا و پیغمبر و تمام ائمه طاهرین خداوند درهاى بهشت را براى آنها میگشاید. مثل آنها در دنیا، همچون مشکى است که همیشه بویش استشمام مىشود، و هیچ گاه تغییر نمىیابد، و مثل آنها در آسمان مانند ماه تابان است که هیچ وقت نورش خاموش نمیشود.ابى بن کعب عرضکرد: یا رسول اللَّه! بیان حال ائمه از جانب خداوند چگونه است؟ حضرت فرمود: خداوند متعال دوازده صحیفه بر من نازل فرمود که نام هر امامى بر مهر آن نگاشته و وصفش در آن، نوشته شده بود.
[ جمعه 91/2/29 ] [ 9:37 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
گفتا که نخواهم ز شما اجر رسالت * جز آنکه محبت بنمایید به زهرا
بنمود محبت به تو مردود جفا جو* آن دم که زد از کینه به پهلوی تودرراه
[ جمعه 91/1/25 ] [ 7:36 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
نصوصى را از کتب اهل سنّت نقل مى کنیم، تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه زهرا(علیها السلام) و رویدادهاى بعدى، امرى تاریخى و مسلّم است; نه یک افسانه!
الف)ابن ابى شیبه، محدّث معروف اهل سنّت، در کتاب «المصنّف»
ج) ابن قتیبه و کتاب «الإمامة و السیاسة»
ابن قتیبه دنباله این داستان را سوزناک تر و دردناک تر نوشته است، او مى گوید:
د) طبرى و تاریخ او
هـ) ابن عبد ربّه و کتاب «العقد الفرید»
م) عبدالفتاح عبدالمقصود و کتاب «الإمام علی»
[ جمعه 91/1/18 ] [ 12:50 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |