سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

آیت الله مجتهدی فرمودند: شخصی مدت پانزده سال غیبت مرا می کرد و بعد ازپانزده سال فهمید حرفهایی که پشت سر من می زده مربوط به شخص دیگری است که فامیل او، مثل من(مجتهدی) است. و او در تهران محضر داشت و چند سال قبل از دنیا رفت، غرض این که هر چه را شنیدی، نگو که حتماً صحیح است، چه بسا دروغ باشد.


[ یکشنبه 94/4/14 ] [ 8:9 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

رمضان در مکتب پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم ماه ضیافت خداست، در این مهمانی بزرگ الهی میزبان خداوند است و بندگان مومن او مهمان این دعوت الهی و ریاضت و زهد و مجاهده نفسانی و تقوا، وسائل پذیرایی آن.

و این سخن از پیام آور مکتب الهی است: «دعیتم الی ضیافة الله» رمضان ماهی است که شما را در آن به سوی ضیافت خدا خوانده اند.

یکی از تفاوتهای عمده ضیافت الهی با ضیافت مردمی در این است که در ضیافتی که از جانب مردم صورت می گیرد محور؛ دعوت بسوی طعام است و بهره بردن از آنچه هست. اما در ضیافت الهی محور، تقوی و ریاضت و مبارزه نفسانی با شهوات و امیال شیطانی است که از جمله ویژگیهای ان، بودن و نخوردن و قدرت داشتن و گناه نکردن و بر خواهشای دل «نه» گفتن است که تسلط بر نفس را تقویت می کند و بدون این هم نمی توان به وارستگی از خود و رسیدن به قرب الی الله رسید.

آری رمضان، ماه قرب است ماه گریز از خویشتن خویش و التجاء به پروردگار.

این مقام قرب حق تعالی است که تمامی انبیاء الهی و هم بندگان مخلص خداوند آرزوی رسیدن به آن را داشتند:

«وَ اَنِر اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاء نَظَرِها اِلیکَ حتی تَخْرَقَ اَبْصارُ القلوب حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ الی مَعْدِنِ الَظَمَة...»

«و چشمان دلمان را جلوه ای از عنایت خود روشن فرمای تا پرده های نور را بدرد و به سرچشمه عظمت برسد»

این فرازی از مناجات تمامی ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین است که با آن پروردگار خود را می خواندند و در مقام معرفة الله فانی می گشتند لذا وارد شدن در وادی فیض الهی لیاقت و شایستگی می خواهد.

رمضان، هجرت درونی است برای سیر در دنیای باطن. برای مرور نفسانیات و اخلاقیات.

اگر دل را در اختیار صالحات گذاشتی اگر مشوق به خیر و تقوا و عشق به الله را، در دل مشعل ساختی، دیگر حسنات و صالحات جریان زلالی می شود که خود به خود از ان چشمه می جوشد و از درون به بیرون سرایت می کند و از قلب به اندام می رسد و از دل بر دیده تاثیر می گذارد اگر به دیدار رمضان می روی که لقاء خداوند نیز می باشد باید چهره جان را هم بیارایی و جمال باطن را هم داشته باشی.

رمضان، دوره تزکیه و تهذیب و تربیت و ساختن و مقاومت کردن و تحمل نمودن و چشیدن است ایام عفاف و کنترل و امساک و توجه به خدا و تقرب به پروردگار است.

دریغ... که این فرصت بگذرد و کاری نکنی که خدا را از خویش راضی کنی.

بنابراین محور ضیافت خدای تبارک و تعالی دعوت و لذات معنوی و روحانی و وارستگی کامل از بتهای درونی می باشد که رسیدن به این مقامات عالیه مقدمه ورود به معدن عظمت الهی است.

لذا باید تمامی حجابهای ظلمانی به حجابهای نورانی تبدیل گردد تا لیاقت ورود به بهشت الهی نصیب سالک الی الله شود اما کسی که هنوز نتوانسته است زنجیرهای وابستگی درونی و این حجابهای تاریک نفسانی را کنار بزند و توجهش را از عالم طبیعت به عالم روحانیت منعطف گرداند و حتی هیچ گاه توان خود را در جهت تهذیب نس بکار نینداخته است در اسفل السافلین که اخرین درجه حجب ظلمانیست قرار می گیرد؛ در حال که خداوند انسان را در عالیترین مقام آفریده است.«لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»

رمضان دعوتی است معنوی و تو مهمان عرش خدایی. مگر نه اینکه مهمان باید به دلخواه صاحبخانه رفتار کند؟

مگر نه اینکه هر چه میزبان آورد باید تناول کرد و هر جا که او گفت آرمید؟

برای رسیدن به مقام قرب الهی، توجه به این نکته ضروری است که تنها اجتناب از مبطلات فقهی کافی نیست انچه در رساله های عملیه مراجع معظم تقلید آمده، شرایط صحت روزه است و روزه صحیح با روزه مقبول فاصله زیادی دارد . روزه صحیح ان است که قضا و کفاره را ساقط می کند اما روزه مقبول علاوه بر شرایط صحت روزه، به امور دیگری نیز نیازمند است. از جمله اینکه تمامی اعضا و جوارح انسان باید روزه باشند چشم او به نامحرم نگاه نکند. گوش او شنونده غنا و غیبت نباشند. زبان او گوینده غیبت و تهمت نباشد. روزه داری که با این امور همراه است اگر چه قضا و کفاره ندارد اما روزه ای نیست که پروردگار عالم آن را بپذیرد روزه نیست که که وقتی روزه دار هنگام افطار می گوید: اللهم لک صمت. ملائکه گفته او را تصدیق کنند.

علاوه برا ین انسان باید به جایی برسد که دل او نیز روزه باشد؛ یعنی غیر خدا را وارد آن نکند و تمام توجه انسان به ذات باری تعالی باشد.

بهشت برای چنین روزه ای کم است؛ پاداش این روزه ذات خداوند متعال است و چه سعادتی بالاتر از این که چنین پاداشی نتیجه عمل انسان باشد و در تمام عالم وجود، تنها قلب انسان مومن است که ظرفیت چنین پاداشی را دارد.

در حدیث قدسی چنین آمده: «زمین و آسمان وسعت مرا ندارند تنها قلب بنده مومنم است که می تواند مرا در خود جای دهد.»

و معنای میهمانی خداوند تبارک و تعالی همین است انسان نباید در این میهمانی به  کمتر از این راضی شود وگرنه باخته است.


[ سه شنبه 94/4/2 ] [ 7:29 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

استاد پناهیان:  هر عبادتی به سهولت میتواند سنگ و مانع راه قرار گرفته و ما را از حقیقت عبادت باز دارد. روز اول که داستان خلقت انسان آغاز شد خدا داستانی را طراحی کرد که پر از درس برای ما است. آغاز داستان خلقت حضرت آدم با پدیده مخالفت با ولی روبرو میشویم. ولایت گریزی وقتی به نمایش گذاشته شد که بر شش هزار سال عبادت تکیه داشت. حتی عبادت نیز میتواند مانع راه باشد. وقتی خدا نهیب میزند، ابلیس میگوید جبران میکنم. خدا میگوید چگونه؟! ابلیس می گوید هزار سال برای تو نمازی میخوانم که کسی نخوانده است. خدا گفت: دوست دارم عبادت شوم اما آنطور که خودم میخواهم نه آن طور که تو میخواهی.خوبها باید مراقبت کنند که خوبیهاشان مانع حقیقت نورانی خوبی نشود،تک تک ما بچه شیعهها که به امیرالمومنین(ع) تاسی داریم باید مسئله عاقبت بخیری را مد نظر قرار داده و از آن فاصله نگیریم. اصل امتحان به ما بچه مذهبیها باز میگردد؛ ماهایی که سابقه خوبی داریم.حضرت علی(ع) تا آخر نگران عاقبت بخیری خود بود. وقتی ابن ملجم در محراب مسجد به فرق حضرت ضربه وارد میکند، حضرت امیرالمومنین میفرماید: «فزت برب الکعبه» که یعنی امام تا آخرین لحظه نگران عاقبت بخیری خود بود. هر کسی که نسبت به عاقب بخیری خود نگرانی نداشته باشد قطعا دچار مکر الهی شده است. هر کسی را دیدید که احتمال خطا در آن وجود داشت حتما به عاقبت بخیری توصیه اش کنید.

باید به آینده بصیرت داشته باشیم. بصیرت در آینده در فضایی پدید میآید که دل پاک باشد و نسبت به آینده نگران باشیم.حضرت امیرالمومنین(ع) کسی را دیدند که رنگش از خوف دگرگون شده بود. حضرت پرسید چرا این گونهای؟ مرد پاسخ داد که از خدا میترسم. حضرت فرمود گناه نکن و نترس، مگر اینکه از عاقبت بخیری بترسی. اگر این صفا در جامعه ما پدید آید آماده دریافت بصیرت خواهیم شد و بصیرت افزایی می شود.

 

 یکی از موانع مسیر حق عدالت، است عدالت مفهوم قشنگ، دلچسب و زیبایی است ولی باید مواظب باشیم این مفهوم عامل ولایت گریزی و ولایت ستیزی ما نشود. بنابراین خوبیها هم میتواند در افراد مانع شوند. این امتحان فوق العاده پیچیده، دقیق و قابل تاملی است. تک تک ماها نیز در معرض آن هستیم. مالک اشتر گاهی سر عدالت داشتن از حضرت علی سوال میکرد. مالک می پرسید: آقا آیا عدالت است که ابن عباس، فامیلت را به کار گماشته ای. حضرت هم توضیح داد که اولا فامیل درجه یک نیست و ثانیا من از ابن عباس بهتر سراغ ندارم. از اینجا شروع میشود تا اینکه خوارج به حضرت علی(ع) خرده میگرفتند که شما فلان جا عدالت را رعایت نکردید. تا میرسد به آن اوج که یکدفعه میبینید حضرت موسی بن عمران(ع) که با خضر همراه است از وی همین سوالات را میپرسد و خضر در پاسخ میگوید سوال نکن و بعد که میبیند موسی سوال میکند خضر هم گفت خداحافظ!

در جاهایی نمیشود عدالت را اجرا کرد، باید با ولایت همراه باشیم و نیز جاهایی آنچه تو فکر میکنی عدالت نیست و باید با ولی فقیه همراه باشی. ولایت بر عدالت مقدم است و باید این مسئله در جامعه تثبیت شود. در تاریخ اولین جایی که جلوی پیامبر(ص) ایستادند بر سر صلح حدیبیه و مسئله عدالت بود. عدالتگرایی بدون ولایتمداری گاهی انسان را به مرحله بدی میرساند. البته مراحل اتمام حجت و لطف خدا وجود دارد که باید آن را فرصت شمرد.ما باید از این مرحله عبور کنیم. اگر کسی از این مرحله عبور کرد بعید میدانم مرحله سخت دیگری باقی بماند. عموم مردم و نیز خواص ما اگر بصیرت داشته باشند انشاء الله خود را به سرعت به حضرت مهدی(عج) می رسانند.

 


[ یکشنبه 94/3/24 ] [ 6:59 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

امام خمینی  رحمةالله علیه :
فرموده‌اند:
ان تنصروا الله، ما می‌دانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست، لکن نصرت بندگان خدا را می‌کنیم، نصرت دین خدا را می‌کنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده است که این نصرت من است. و ما شک نداریم که خدا - غنی مطلق - که گفته است که نصرت من را بکنید و نصرتتان می‌کنیم، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم، او نصرت ما را می‌کند؛ این مسئله عقلی است. او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هرکس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی‌رود، هر شایعه‌ای درست بکنند، شایعه‌ها همه خنثی می‌شود، هر دروغپردازی که بکنند - تبلیغاتی که در خارج دارد می‌شود و در هرجا - همه‌اش خنثی خواهد شد، برای این که، ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است. برای این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با خداست.


[ شنبه 94/3/23 ] [ 2:55 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

کار شما از جمله‌ی کارهایی است که خیلی راحت میتواند نیّت الهی و قصد قربت در آن راه پیدا کند. همه‌ی کارها را میشود برای خدا انجام داد؛ حتّی تلاش معاش را هم میشود برای خدا انجام داد و قصد الهی کرد؛ امّا در بعضی از کارها قصد خدایی کردن خیلی راحت‌تر است؛ از جمله کار شما. چون کار شما خدمت به جامعه است، خدمت به مردم است، خدمت به جمهوری اسلامی است، خدمت به اسلام است، نصرت اسلام است. همین آیه‌ای که الان این جوان عزیز اینجا خواندند که «یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ الله»- نصرت خدا کنید؛ جزو ناصران و کمک‌کنندگان و نصرت‌کنندگان خدا باشید - خب، یکی [از مصادیقش‌] همین است؛ کار شما جزو کارهایی است که حقیقتاً میتواند نصرت اسلام باشد، نصرت دین باشد، کمک به مردم باشد. بنابراین قصد قربت، که شما بگویید خدایا! من این خدمتی که میکنم، این ساعتی که در اداره هستم، این ساعتی که سر پُست هستم، این تلاشی که برای بهبود کار انجام میدهم، این پنج دقیقه‌ای که بیشتر از وقت مقرّر در اداره میمانم و کار انجام میدهم، این را برای تو انجام میدهم، فرصتی است برای اینکه کار شما برای خدا انجام بگیرد. از برکات این ماه استفاده کنید که از جمله همین است که عرض کردم


[ چهارشنبه 94/3/20 ] [ 11:54 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

مثل این که حتى خاطرات سوء هم براى تربیت صحیح مضر است. خاطرات سوء از افعال نفس است. نفس اگر الهى باشد، چنین خاطرات سوئى ندارد. چنان که ائمه (علیهم السلام) این چنین بوده‏اند. در روایات آمده است که خاطرات سوء لاتکتب؛ یعنى جرم است، ولى بر انسان نوشته نمى‏شود. نمى‏گوید جرم نیست. شاید مفاد لاتکتب این است که از جرم‏هاى ثابت نیست، ولى بالاخره با جنبه الهیت نفس، تنافى دارد. اگر نفس الهى باشد، نباید خاطرات سوء وجود داشته باشد. شاید مراد از لاتکتب آن خاطرات سوئى است که از مرحله خاطره یا از مرحله عزم تجاوز نکرده است و به اراده و فعل و عمل خارجى نرسیده باشد. این گونه جرم‏ها و معاصى، بعد از خدا ایجاد مى‏کند و انسان را از حق منقطع مى‏سازد. ولى با یک توجه الهى، آثار آن از نفس محو مى‏شود؛ چون عمل خارجى ندارد. به خلاف آن‏جا که به اراده و عمل خارجى منجر شود، که با توجه نفس به جهات الهى، آثار آن محو نخواهد شد؛ جز این که توبه‏اى باشد و حقوق‏الناس ادا شود، تا بتوان با تفضلات الهى از جرایم نجات یافت. ولى مجرد خاطرات و نیات سوء، شاید احتیاج به این حرف‏ها نداشته باشد. از این جهت است که مى‏گوید: لاتکتب؛ یعنى جهت ثابتى نیست. چنان که مفاد کتب علیکم الصیام؛ این است که یک جهت ثابتى است. در هر حال خاطرات سوء تحقیقا مضر به تکامل است.


[ چهارشنبه 94/3/20 ] [ 5:5 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

( ارزش تقوا)

من تو را به رعایت تقوا سفارش می کنم؛ زیرا تقوا سنتی پایدار و فریضه ای ضروری است و سپری است که انسان را از عذاب الهی نگه می دارد و نیز توشه پایدار است و تقوا پرمنفعت ترین چیزی است که انسان را برای روزی که یاوری برایش نیست مهیا می کند.

( امر به معروف و نهی از منکر)

بر تو باد پیروی از دستورات خدا و انجام چیزی که خدا را خشنود می کند و پرهیز از چیزی که خدا نمی پسندد و اجتناب از نواهی خدا.

( لزوم تحصیل کمال)

از زمان در جهت تحصیل کمالات نفسانی بهره گیری کن و اوقاتت را در به دست آوردن فضایل علمی و کسب دانش و ارتقا از نقصان به قله کمال و بالا رفتن از پستی نادانی به اوج عرفان صرف کن!

( مساعدت و احسان به دیگران)

در گسترش و بذل معروف بکوش! به برادران دینی کمک و مساعدت کن! بدرفتاری افراد را به احسان و نیکی پاسخ بده! و وقتی کسی به تو نیکی کرد تشکر کن!

( اهمیت هم نشینی با علما و فضلا)

با افراد پست و نادان هم نشینی و مصاحبت نکن که ثمره اش صفت زشتی و پستی است بلکه بر تو باد ملازمت دانشمندان و هم نشینی با فضلا؛ زیرا باعث می شود انسان برای رسیدن به کمالات مستعد شود و موجب ایجاد نیرویی است که به وسیله آن انسان می تواند مجهولات را کشف کند.

( احترام به فقها و علما)

بر تو باد به تعظیم فقها و تکریم علما، زیرا رسول خدا فرمود:

«هرکس فقیه مسلمانی را احترام کند، خدا را در روز قیامت ملاقات کند، درحالی که از او راضی است و هرکس به فقیه مسلمانی بی احترامی کند، خدا را در روز قیامت ملاقات کند درحالی که خداوند بر او خشمناک است. خدا نظر به چهره عالم و نگاه به در خانه عالم و مجالست با علما را عبادت قرار داده است».

( لزوم محاسبه نفس)

باید امروزت بهتر از دیروزت باشد. بر تو باد توکل و صبر و رضا و اینکه هر روز و شب نفست را محاسبه کنی و بسیار از پرودگارت طلب آمرزش کنی! بترس از نفرین مظلوم، به خصوص یتیم ها و پیران؛ چراکه خدا در اینجا گذشت ندارد.

(اهمیت نماز شب)

بر تو باد نماز شب؛ زیرا رسول خدا(ص) به آن ترغیب نموده و فرموده: «هرکس در نماز شب اجلش برسد، اهل بهشت است».

( ارزش صله رحم و حسن خلق)

بر تو باد صله رحم؛ زیرا صله رحم عمر را زیاد و طولانی می کند و بر تو باد به حسن خلق؛ زیرا رسول خدا(ص) فرمود: «شما با مالتان اگر نمی توانید دل مردم را به دست آورید، حداقل با اخلاقتان آنها را دستگیری کنید».



[ سه شنبه 94/3/19 ] [ 4:47 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

دشمن کیست ؟ اگر من نخواهم واقع بین باشم و نخواهم از پیله ای که در آن گرفتارم خارج شوم و اصلا در کلمات ناب اهل بیت که نه برای توهین بلکه برای اصلاح افراد به یادگار گذاشته اند ، تدبر نکنم ،نعوذ بالله، کلمات احادیث را حمل به بی اخلاقی و بی ادبی خواهم کرد و حضرات ائمه  که برای متوجه کردن و آگاهی دادن  به طرف مقابل از این تعبیرات استفاده کرده اند در ذهن من متهم به عدم رعایت اخلاقیات خواهند شد و چه بسا نویسنده حدیث را دشمن قلمداد کنم  ، قتل الانسان ما اکفره (عبس17که نوای من علّمنی حرفاً  قد سیّرنی عبدا در آخرالزمان به کجا ختم شد و چه کسانی در زندگی ما دشمنانمان شدند ،که حال انسان از بوی تعفن دنیایمان به هم می خورد ،غرض اینکه هدف از ذکر احادیث تلنگری است که به جانمان بزنیم که نکند مبتلای به مریضی باشیم و ندانیم و درمان نشویم  که در این صورت حتی علاج عیسایی که دم مسیحایی داشت سازگار نخواهد بود  چه رسد به دم فقیری که خود در این گردنه های سنگین و امتحانات دشوار ، ندای امّن یجیب المضطّر، سر  داده است و سقوط عده ای را می بیند ولی هرچه تقلا می کند شکاف عمیق تر می شود   که انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاءو هو اعلم بالمهتدین(قصص56)  ،حکم غیابی صادر کردن برای دیگران بدون شنیدن دفاعیات ایشان عادلانه نیست ،چه بسا انسان را در سراشیبی سقوط قرار دهد و سر پل صراط ودر روز بیچارگی، گرفتاری های مضاعف برای انسان ایجاد کند، قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا  الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا(کهف103) بسیاری از قضاوتهای انجام شده یا واقعیت ندارند و کذب محض بوده و از شایعات سر چشمه گرفته اند و یا سوء برداشت از تعبیرات اند ، که در صورت مراجعه حضوری و مطالبه تبیین، سوء تفاهمات برطرف خواهد شد  ،  تعبیر هر که می خواهد  آزاد است برود ،گشایش است نه تهدید  که اگر این تعبیر نباشد، مارک زندانی کردن  و اجازه تغییر محیط ندادن و در تنگنا قرار دادن زده خواهد شد ،عجبا که گشایش ها و رحمت ها و وسعت ها ،هم در ذهن ما  نقص تلقی می شود ، علمای فاضل نور چشمان ما بوده و هستند ورفتاری جز ادب واکرام در برابر آنها باطل است که من اهان عالما فقد اهان ربه  ،و کلماتشان اگر توصیه ای کرده باشند بر روی چشمانمان  است و اثبات  آن جز با مواجهه حضوری در پیش آن عالم  میسر نیست  ، ای کاش به حرف ها و نوشته های خود قدری فکر کنیم که فمن یعمل مثقال ذرةشراً یره.به توصیه هایی که می کنیم قدری عامل باشیم که  دو صد گفته چون نیم کردار نیست  .تهمت زدن به افرا د  آن هم کلماتی که باری از معنی با خود دارند   که تدین افراد را زیر سوال می برد  عواقب سنگین دنیوی و اخروی خواهد داشت و در صورت عدم حلال کردن  ذی حق  بی برکتی عمر در ایام جوانی و سو ء عاقبت  را در دوران کهنسالی   ثمر خواهد داد .در مورد فعالیت فرهنگی نسخه های افرا د مختلف است و مبتدی های راه باید نسخه مراجع عظام و مقام معظم رهبری را که عمدتا توصیه به تقویت علوم پایه و تحکیم مبانی علمی کرده اند محجةالبیضا قرار دهند. هدف از نگارش این سطور و مطالب قبلی اهمیت دادن و بی تفاوت نبودن به سقوط و عروج بعضی عزیزان است  ، خواستیم تا با لبیک گویی به کلام جان جانان اتقوا مواضع التهم ،با سکوت خود عامل کج فکری عده ای نباشیم .سعی کنیم اشتباهات و شکست های خود را به گردن این و آن نیاندازیم و دنبال مقصر و متهم نگردیم که متهم اصلی  در سقوط ها که سهم بیشتری نسبت به سایر عوامل دارد خود ما هستیم و فردای حساب از خود ما حساب پس خواهند کشید نه از دیگران .نکته آخر اینکه اگر مسئولی با همه (خاطی وغیر خاطی)یکسان رفتار کند عدالتش زیر سوال است که خدای متعال خودش با محسن و مسیئ یکسان رفتار نکرده ( ومن اظلم ممن ذکر بآیات ربه ثم اعرض عنها انا من المجرمین منتقمون(سجده21). وتری المجرمین یومیذ مقرنین فی الاصفاد (فرقان25). وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا(کهف49). ان المجرمین فی ضلال وسعر (قمر27))امید وارم که این کلمات نقطه عطفی باشد برای  برگشت و عمل به رحماء بینهم و سیره معصومین . ( گفتم که الف گفت دگر، گفتم هیچ، در خانه اگر کس است یک حرف بس است )  و قال مولانا امیرالمومنین : وان هذه دنیاکم ازهد عندی من عطفةعنز(نهج، خطبه3).

وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.


[ دوشنبه 94/3/18 ] [ 7:26 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]

قال أبوجعفر: حدثنی محمد بن موسى بن المتوکل قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر البزنطی، عن عبدالکریم بن عمرو، عن أبی الربیع الشامی قال: قال أبوعبدالله علیه السلام: من أعجب بنفسه هلک، ومن أعجب برأیه هلک، وإن عیسى ابن مریم علیه السلام قال: داویت المرضى فشفیتهم بإذن الله وأبرأت الاکمه والابرص بإذن الله وعالجت الموتى فأحییتهم بإذن الله وعالجت الاحمق فلم أقدر على إصلاحه، فقیل یا روح الله وما الاحمق؟ قال: المعجب برأیه ونفسه، الذی یرى الفضل کله له لا علیه ویوجب الحق کله لنفسه ولا یوجب علیها حقا فذاک الذی لا حیلة فی مداواته.

مطابق آنچه مرحوم مفید در کتاب‏ اختصاص‏ آورده در حدیثى از امام صادق علیه السلام  مى‏خوانیم:

حضرت عیسى بن مریم گفت: من بیماران (غیر قابل علاج) را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا بهبودى بخشیدم. نابیناى مادرزاد و مبتلا به بیمارى برص را به اذن خدا شفا دادم حتى مردگان را به اذن خدا زنده کردم؛ ولى به سراغ معالجه احمق‏ رفتم و نتوانستم او را اصلاح کنم.

در ذیل حدیث بالا تفسیرى براى احمقِ غیر قابل علاج آمده؛ هنگامى که از آن حضرت سؤال کردند احمق کیست گفت: احمق کسى است که تنها به رأى خود و شخص خود عقیده دارد و تمام فضیلت را براى خود روا مى‏دارى و چیزى بر ضد خود قائل نیست، حق را به طور کامل براى خود مى‏شمرد و هیچ حقى براى دیگرى بر خود روا نمى‏داند. این همان احمقى است که راهى براى درمان او نیست.

یکى از مشکلات مهم کار احمق  مشکل بودن درمان اوست، زیرا او مانند بیمارى است که نه دارو مى‏خورد و نه پرهیز مى‏کند. حتی آیات قرآن هم در او اثر معکوس دارد ولا یزید الظالمین الا خسارا.


[ یکشنبه 94/3/17 ] [ 7:1 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]

اگر بسیاری از انتقادات انسان ریشه واقعی نداشته باشد و توهم انتقاد باشد و بر اساس شایعاتی باشد که بسیاری از آنها دروغ است .اگر انتقاد شجاعانه و    رودر رو نبوده و از ترس و جبونی در پس پرده باشد، خصوصا اگر شایعه پراکنی علیه فرد یا مجموعه ای منسوب به دین باشد ومجال دفاع و برطرف کردن شبهات بی اساس و آبکی وجود نداشته باشه و یا منتقد گوش شنوایی نداشته باشد و فقط حرف خود را بگوید و قبول داشته باشد و   با جواب هرچه باشد و از هر بزرگ و کوچکی که باشد کاری نداشته باشد. اگر ضعف ها و سستسی ها و بی برنامه گی ها و در نتیجه شکست ها فقط و فقط در خارج از وجود خود جستجو بشود و دنبال مقصر کردن این و آن باشد . اگر انسان در قضاوتهایش فقط به نقاط ضعف بنگرد و نیمه خالی لیوان مد نظرش باشد و مثل فردی باشد که از یک باغ بزرگ و زیبا فقط چاه مستراح آن را می بیند. اگر حب و بغضهای انسان در افکار و گفتارش دخیل باشد .اگر انسان بدون دلیل بگوید و تهمت بزند ،یا در پیش خود دلیل تراشی کند با خیال اینکه چه ادله محکمی دارم  به توهین و لجنمال کردن بپردازد و...فقط و فقط خود را در جهل مرکب خود گرفتارتر می کند وبعد از عمری تبرئه کردن خود و مقصر دانستن دیگران خطاب آیات سوره غافر فرجام او خواهد بود که:

 یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (16)‏ الْیَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (17) وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ (18) یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ (19) وَاللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (20)


[ شنبه 94/3/16 ] [ 5:34 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 125912